هادی صادقی - دانشجوی دکتری گروه معماری، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
ستاره جعفری - دانشجوی دکتری گروه معماری، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
مهسا دلشاد - استادیارگروه معماری، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران

برای اینکه فضا تغییر و تحول یابد و جدا از گذشته شود باید ابتدا در نقاشی ظهور یابد و سپس روی معماری تأثیر گذارد. و لذا در نقاشیجدایی از گذشته تأثیر می گذارد.وقتی گسستگی از گذشته مطرح می شود نظریه می خواهد نظریه زیبای شناسی نمایانی مطرح می شود که درجه صفر ارتباطات بصریاست و ارتباطات بصری بخاطر روایت نیست بخاطر تابلویی است که می بینیم . پس به مرحله ای می رسیم که باز نمایی از واقعیتجایگزین تقلید از واقعیت می شود و هنر قابل مقایسه با علم می شود و لذا روح هنری وارد هنر نقاشی می شود در این جریان چیزی کهتأثیر می گذارد ستایش اشیاء صنعتی و هنر ماشینی است که جایگزین مرکزیت انسان گرایی می شود. و طبیعت نوین صنعت است کهیک واقعیت بیرونی نیست بلکه همراه با هنر تغییر می یابد.در این مقاله سعی بر آن است که به بررسی سبکها و گرایشات فکری که در سده بیستم بر هنر نقاشی و در پی آن بر معماری به عنوانیکی از هنرهای کاربردی تأثیر گذاشته بپردازیم و ببینیم که در این افکار و عقاید چه چیزهایی مطرح شده است. و بیشتر سبک هاییمورد توجه قرار می گیرد که در زمینه معماری تأثیر گذار بوده و نقاشی امکان تجلی در آثار معماری را پیدا کرده است .و همچنین بهبررسی نمونه هایی از آثار معماران در این سبک ها و دو نقاش _ معماریکی ایرانی و دیگری خارجی پرداخته می شود.روش تحقیق از نوع تاریخی و توصیفی وتحلیلی بوده و از روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای ومیدانی و تجزیه تحلیل مقالاتبرتر معماری معاصر غرب استفاده شده است.

نقاشی، معماری ، کوبیسم ، امپرسیونیسم، فوتوریسم، پست مدرنیسم