CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

رزونانس ذرات و درهم تنیدگی هوش

عنوان مقاله: رزونانس ذرات و درهم تنیدگی هوش
شناسه ملی مقاله: CPESC03_053
منتشر شده در سومین کنفرانس بین المللی روانشناسی، علوم تربیتی، علوم اجتماعی و علوم انسانی در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:

علی بیگدلی - شرکت ملی نفت ایران کارشناس ارشد روانشناسی

خلاصه مقاله:
در این مقاله تالیفی ، هوش در پنج حوزه روانشناسی، ژنتیک، کوانتوم، فیزیک کیهانی و هستی شناسی مورد کاوش قرارگرفته است و حاصل تجزیه و تحلیل ده ها نظریه علمی بوده و سعی شده است، هوش تا حد امکان علمی و منطقی و بدون پیش داوری تفسیر شود. مفاهیم هوش بازتعریف و پارادایم جدیدی از هوش به اندیشه درآمده است. چند میلیارد سال پیش بر اثر حادثهای که هنوز علت آن را نمیدانیم، اولین نشانه های حیات بر روی زمین آغاز شد و در طی سه میلیارد سال، تکامل از یک تک سلول موجوداتی با آرایه های خیره کننده از پیچیدگی و زیبایی را خلق کرده است، بدون متفکر هوشمند امکان هستی هوشمند نبود اگر تصادف هم باشد تصادفی هوشمندانه بود. هستی در تعادل هوشیاری بسر میبرد یعنی هوش بین تمام ذرات تقسیم شده است و از سوی دیگر این هوشیاری در تناسب با ناهشیار قرار دارد و هر فرآیندی که این تعادل را بهم بزند موجب آشفتگی و پریشانی میشود که نمونه بارز آن دستکاری ژنتیک انسان است، که موجب نقص در ناخودآگاه مشترک خواهد شد، زیرا هوش به شکل برهمکنش ترکیبی عمل میکند، یعنی یک طرف معادله هوش را بهم بزنی، نمیدانی آنسوی معادله چه اتفاقی خواهد افتاد. ذرات بنیادین خواص مشابهی با سلولهای بنیادین دارند ذرات بنیادین تا قبل از مشاهده در حالت برهمنهی قرار دارند یعنی هیچ چیز در مورد وجود یا مکان آنها نمیتوان گفت، سلولهای بنیادین هم تا قبل از تبدیل شدن به عضو نمیتوان پیشبینی کرد که میخواهند به چه اندامی تبدیل شوند. چهار نیروی بنیادین شناخته شده در طبیعت همگی در آغاز یکی بودهاند. همجوشی هسته ای که آغاز مهبانگ بود و دنیاها را ساخت بدون هوش ذرات امکان وجود نداشت، این هوش ذرات بود که در آن لحظه خاص به جای شکاف هسته ای راه سخت تر یعنی همجوشی هسته ای را برگزید زیرا در شرایط عادی ذرات میل به همجوشی ندارند و تحت شرایط خاص تن به همجوشی میدهند. براساس تفسیر کپنهاگی قبل از وجود هر پدیده باید ناظر آن وجود داشته باشد، بدون ناظر امکان وجود نیست. براستی فراناظر هوشمند هستی که بود؟ آن فراناظر در کجای هستی شاهد مهبانگ بود؟ آن هیچ هوشمند چه بود؟ در بیزمانی و بیمکانی، هستی هوشمند در کجا شکل گرفت؟ شاید تمام هستی هوش باشد؟ شاید ما فقط اندیشهای باشیم در اندیشه متفکر هوشمند هستی؟ شاید ما هنوز به هستی درنیامده باشیم؟

کلمات کلیدی:
هوش سلولی، هوش بنیادین، هوش ذرات، ناخودآگاه مشترک، تفکر همزمان، ارتعاش ذرات

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1162986/