بهاره خلیلی - دانشجو کارشناسی ارشد،گروه زبان شناسی،دانشکده ادبیات و علوم انسانی،دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد،ایران
الهه عمارلو - دانشجو کارشناسی ارشد،گروه زبان شناسی،دانشکده ادبیات و علوم انسانی،دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد،ایران

در اذهان گروه های متعدد جامعه مجموعه ای از ذهنیت های از قبل تعریف شده وجود دارند که به انها کلیشه یا تفکر غالب گفته می شود.نوعی از کلیشه که بوسیله ی جامعه تعیین شده و موسوم به کلیشه جنسیتی است، برای هر شخص پس از تولد جنسیت تعیین می کند که تفکرات و نگرش های شخص مطابق با آن کلیشه های جنسیتی شکل می گیرد. انحراف از این کلیشه ها فرد را به مثابه شخصی بی ارزش و ناسازگار تلقی می کند. از مهم ترین نهاد هایی که موظف اند تا دانش آموزان را برای پذیرش نقش های مختلف در جامعه اماده کنند، خانواده، رسانه ها و آموزش و پرورش می باشند ، پس از خانواده آموزش وپرورش مهم ترین نهادی است که کودک به آن وارد می شود و در هر جامعه ای حضور دارد این نهاد تاثیر عمیق تر و وسیع تری نسبت به سایر نهاد ها می گذارد چرا که دانش اموزان تقریبا نیمی از وقت خود را در مدرسه می گذرانند و نقش هایی که باید در اینده بر عهده بگیرند از طریق محتوای اموزشی به انها القا می گردد ،اگر ارزش ها و اطلاعات و نقش ها بر اساس کلیشه های جنسیتیتعیین و مشخص گردند ممکن است موجب عدم شکوفایی استعداد ها شوند. هدف از انجام این پژوهش بررسی کلیشه های جنسیتی موجود در کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی (ویژه دختران ) پایه دوازدهم می باشد که بازخورد منفی در فضای مجازی توسط دانش آموزان و فعالان حقوق زنان داشته است. در پژوهش پیش رو به بررسی محتوا کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی از منظر نظریه های طرحواره های جنسیتی، بازنمایی وکلیشه سازی می پردازیم ،یافته ها حاکی از آن است که اضطراب و نگرانی، وظایف و علایق زنانه و کلیشه های عصبانیت، تکیه گاه و نان آور خانواده مربوط به مردان جزو پربسامد ترین کلیشه ها شناخته شده است .

کلیشه های جنسیتی،مدیریت خانواده و سبک زندگی، پایه دوازدهم،بازنمایی،جامعه پذیری جنسی