CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

عدم و معانی آن در مثنوی و غزلیات مولانا جلال الدین محمد بلخی

عنوان مقاله: عدم و معانی آن در مثنوی و غزلیات مولانا جلال الدین محمد بلخی
شناسه ملی مقاله: JR_JPLLU-6-2_003
منتشر شده در در سال 1391
مشخصات نویسندگان مقاله:

مهدی تدین - استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد

خلاصه مقاله:
عدم که در لغت و کاربرد در معنی حقیقی جز نیستی و بطلان محض نیست. در اشعار مولانا در معانی مختلف از جمله: مرگ طبیعی، مرگ ارادی، فنائ فی الله، وجود حقیقی، عالم غیب، عالم معنی، عالم وحدت، نیست هست نما و هست نیست نما و نظایر آن به کار رفته است. برخی از این معانی گوناگون این شبهه را برای عده ای از پژوهندگان ایجاد کرده است که مولانا نیز مانند برخی متکلمان معتزلی و فیلسوف نمایان قدیم برای عدم نوعی شیئیت و ثبوت قائل است و از نظر او موجودات پیش از ورود به جهان هستی در عالم عدم یا در بین وجود و عدم از حقیقتی برخوردارند و الزاما بر مبنای این فرض مولانا را از گرایندگان به اصالت ماهیت دانسته اند. در این مقاله به ثبوت خواهد رسید که از هیچ یک از مواردی که در مثنوی و غزلیات مولانا برای اثبات مدعای خود بدان استناد کرده اند مفید چنین معنایی نیست و مکتب توحیدی مولانا به هیچ وجه با این گونه اندیشه های نامعقول و دور از حقیقت سازگاری ندارد.

کلمات کلیدی:
عدم, وجود, ماهیت, اصالت وجود, اصالت ماهیت, حال, بود و نمود, شیئیت معدوم

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1209441/