فرشته لطفی

تغییرات سازمانی یکی از مسایلی است که همواره ذهن گروهی از اقتصاد دانان که امروزه نهادگرایان جدید معرفی میشوند را به خویش مشغول داشته است. امروزه تمامی ابعاد زندگی بشر از جمله دانش و فناوری با شتابی بی مانند ر به نوآوری و یی خود ناگزیری در حال تحول هستند. سازمان ها برای بقا وپویایی خود ناگزیر به تحول است و به طور مداوم در تغییرهستند.در حال حاضر با پیشرفت سریع علم و فن آوری و پیچیده شدن اوضاع سیاسی سازمانی و محیط اجتماعی اهمیت ویژه ای یافته لزوم ایجاد ومدیریت تغییر است .چنین روند رو به رشد در لزوم تغییر سازمانی نیاز به دانش ومهارت کافی برای بهبود و تکامل سازمانی را تشویق می نماید. در واقع بسیاری معتقدند کامیابی ها و ناکامی های ترویج را باید در ساختار سازمانی جستجو نمود.هدف کلی تحقیق حاضر، یافتن الزامات عوامل نوین طراحی ساختار سازمانی می باشد.در دنیای رقابتی و پرشتاب امروزی، ضرورت تغییرات سریع سازمانی و مدیریت آن یکی از شرایط اساسی موفقیت سازمان ها است. با توجه به این امر این مقاله به بررسی بحث تغییر در سازمان ها می پردازد و الگوهای مدیریت تغییر را مرور می کند و در نهایت به مقایسه این الگوها و بررسی نقاط قوت و ضعف آنها می پردازد.تغییر سازمانی بی مقدمه صورت گیرد. محرکهای تغییر معمولا از محیط سازمانی یا بازار مواردی از قبیل حرکات این محرک سرچشمه می گیرند .تکنولوژی جدید یا تغییر مقررات دولتی را در جسورانه گیرند همچنین ناکارایی مدیر می تواند محرکی برای تغییر در سازمان باشد.

مدیریت تغییر ، سازمان ، تغییر ساختار، مدیریت