سهیل لایقی - کارشناسی ارشد حسابداری، دانشکده حسابداری و مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس

بازارگرایی به عنوان پذیرش مفهوم بازاریابی به عنوان فلسفه ی بازرگانی دانست که هدایت کننده ی استراتژی های رقابتی سازمان بوده و جهت خلق ارزش برتر برای مشتریان کسب یک مزیت رقابتی پایدار، محصول فرهنگ سازمانی است که در جهت ترویج و کسب درجه ی بالایی از بازار محوری می کوشد و در عین حال، تولید کننده ی یک عملکرد برتر نیز می باشد هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استراتژی بازارگرایی و شاخص عملکرد مالی در شرکت های تولید استان گیلان می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی با تاکید بر شاخه ی همبستگی می باشد. جامعه ی آماری این تحقیق عبارت است از شرکت های تولیدی مصرفی استان گیلان به تعداد ۳۸۱ واحد ککه حجم نمونه براساس جامعه محدود به تعداد ۳۵ شرکت برآورد گردید. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه استاندارد و اطلاعات مالی اسناد و مدارک شرکت ها می باشد. نتایج آزمون پس از نمره گذاری با آزمون آماری همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آنست بین استراتژی بازارگرایی و مولفه های آن اعم از بازارگرایی، مشتری محوری، رقیب محوری، هماهنگی بین وظیفه ای و عملکرد مالی رابطه معناداری وجود دارد (سطح معنی داری a=۰/۰۱). در نتیجه شرکت ها با بهبود استراتژی بازارگرایی می توانند موجبات ارتقای عملکرد مالی را بوجود آوردند.

بازارگرایی، مشتری محوری، رقیب محوری، هماهنگی بین وظیفه ای، عملکرد