فاطمه قاسمی - کارشناسی ارشد گرایش آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
شیما ابراهیمی - استادیار گروه آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد

بر اساس تغییرات اجتماعی و تاثیر نهاد آموزش بر دیگر نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نیاز است برای ثمردهی نظام آموزش و پرورش و تربیت و تبدیل انسان های با استعداد به افرادی سالم و خلاق در طی فرایند یادگیری، روش ها و الگوهایی استفاده شود که همسو با اهداف تعلیم و تربیت طرح ریزی شده باشد. الگوی مفهومی آموزش» با هدف همسویی اهداف آموزشی با اهداف تعلیم و تربیت، به معرفی کلان شایستگی های شناختی (شامل تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر سیستمی و تفکر آینده نگر)، هیجانی اجتماعی (مدیریت درون فردی و مدیریت میان فردی)، حسی ادراکی (حواس و محیط) و ارزشی پرداخته است و بیان می دارد که برای آنکه هریک از مقاطع مختلف تحصیلی به هدف آموزشی ویژه خود برسند، لازم است توجه ویژهای به کلان شایستگیهای مذکور به هنگام تدوین و تدریس کتابهای درسی شود. به گونه ای که باعث تقویت مولفه های هریک از این کلان شایستگیها در فراگیران شود. از سوی دیگر در میان رشته زبان و ادبیات فارسی، درس تاریخ ادبیات یکی از دروس اصلی به شمار می آید بر همین اساس در پژوهش حاضر، الگوی مفهومی آموزش به عنوان الگویی جهت بازنگری محتوای کتاب تاریخ ادبیات ایران (۴) معرفی شد. به همین منظور ابتدا بر اساس پرسشنامه ای محقق ساخته مولفههای الگوی مفهومی آموزش در کتاب تاریخ ادبیات ایران (۴) از مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پرسشنامه نشان داد که میان مولفه های الگوی مفهومی آموزش در کتاب تاریخ ادبیات ایران (۴) تفاوت معناداری وجود دارد. پس از آن، نگارندگان، الگویی را جهت بازنگری محتوای کتابهای درسی بر اساس الگوی مفهومی آموزش ارائه داده و بر اساس آن پیشنهاداتی جهت بازنگری محتوای کتاب تاریخ ادبیات ایران (۴) بیان کردند.

الگوی مفهومی آموزش، شایستگی، کلان شایستگی، تاریخ ادبیات، بازنگری