زهرا درویشی - کارشناسی ارشد سیاستگذاری علم و فن آوری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.

سیاست گذاری علم و فنآوری پیش و بیش از هر چیز دیگری، به نوبه خود نیازمند یک مطالعه میدانی و مبتنی بر یک ارزیابی ازوضعیت فعلی است. سیاستگذاری که برون داد نهایی آن را میتوان در میزان بهبود عملکرد شرکتها تعقیب نمود. عوامل زیادی بر این عملکرد تاثیرگذار هستند، با این حال شواهد نشان میدهد که در عصر حاضر، کاربست نوآوری و فناوری ارتباطات و اطلاعات میتواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. تعیین این موضوع نیازمند بهره گیری از تکنیکهای نوینی همچون هوش مصنوعی است. برهمین اساس مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرپذیری عملکرد شرکتهای فناوری اطلاعات از کاربست نوآوری و فناوری ارتباطات واطلاعات (ICT) به روش هوش مصنوعی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی بود که در گام اول با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری روابط میان متغیرها تعیین گردید و در گام دوم با استفاده تکنیکهای کلاسیفیکیشن عصبی و خوشه بندی عصبی به بررسی امکان گروه بندی شرکتها بر اساس سطح عملکرد آنها پرداخته شد (مبتنی بر متغیرهای مورد نظر). جامعه آماری را شرکتهای صنعت فناوری اطلاعات - نرم افزاری در تهران تشکیل داد (به تعداد ۷۶۷ شرکت فعال) که با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۲۶۳ مورد از مدیران یا معاونین شرکتها (با احتساب ریزش پرسشنامه ها) به عنوان نمونه های آماری در این تحقیق شرکت نمودند (به روش نمونهگیری تصادفی ساده). یافته های این تحقیق موید آن بود که؛ (۱) در داده کاوی به روش کلاسیفیکیشن عصبی،میزان برازش مدل در بخش یادگیری مدل برابر با ۹۱/۴ درصد و (۲) در داده کاوی به روش خوشهبندی عصبی برازش مدل برابر با۶۲/۶ درصد بوده است . برآیند یافته های بدست آمده از این پژوهش، نشان میدهد که کاربست نوآوری و فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) یکی از عوامل کلیدی و موثر بر ارتقاء عملکرد شرکتهای فناوری اطلاعات میباشد و این مهم باید در سیاستگذاری علم و فنآوری مورد توجه مدیران و مسئولین قرار گیرد.

سیاستگذاری علم و فنآوری، کاربست نوآوری، فناوری ارتباطات و اطلاعات، هوش مصنوعی.