سنجش نظر ابوسعید ابوالخیر و کریشنا مورتی درباره برون رفت از بحران معنا
عنوان مقاله: سنجش نظر ابوسعید ابوالخیر و کریشنا مورتی درباره برون رفت از بحران معنا
شناسه ملی مقاله: JR_JMLK-13-26_006
منتشر شده در در سال 1400
شناسه ملی مقاله: JR_JMLK-13-26_006
منتشر شده در در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:
مرتضی شکری - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
محمدرضا حسنی جلیلیان - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
علی نوری - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
خلاصه مقاله:
مرتضی شکری - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
محمدرضا حسنی جلیلیان - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
علی نوری - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
انسان در دوران معاصر، پس از تجربه تکانه های عظیم تاریخی - رنسانس، نهضت اصلاح دینی، انقلاب علمی، عصر روشنگری و جنگ های جهانی اول و دوم – با بحران های ژرف وجودی مواجه شده است. بحران اصلی تهی بودن زندگی از معنایی است که به زندگی آدمی هدف و ارزش ببخشد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی اندیشه های ابوسعید ابوالخیر(۳۵۷-۴۴۰ ق) و کریشنا مورتی (۱۸۹۵-۱۹۸۶ م) برای یافتن راهکارهایی جهت برون رفت از بحران بی معنایی بررسی شده است. مسئله کانونی این پژوهش یافتن معنایی برای زیستن با تاکید بر آموزه های ابوسعید و کریشنا و تحلیل تفاوت ها و تشابهات اندیشه های آنان در این زمینه است. نتایج پژوهش نشان میدهد ابوسعید ابوالخیر خودخواهی، غیاب عشق و نداشتن زندگی اصیل را در زندگی انسان دلیل اصلی بروز بحران های وجودی، به ویژهبحران بیمعنایی، میداند. راهکارهای او برای برون رفت از این بحران، پرهیز از خودشیفتگی، داشتن اخلاص و عشق ورزی است. از نظر کریشنا مورتی، ذهن شرطی شده و گرانبار از دانش، نبود عشق در زندگی و کشف نکردن حقیقت فردی دلایل بروز بحران معنا در زندگی انسان اند. کریشنا برای حل این بحران، رهایی از دانش و دانستگی، ایجاد عشق در زندگی و یافتن حقیقت شخصی را راهگشا می داند. «خودپرستی» و «نداشتن زندگی اصیل» از نظر ابوسعید با «غیاب عشق» و «عدم کشف حقیقت فردی» از نظر کریشنا، درواقع تعابیر متفاوت از واقعیتی واحدند. حضور خدا در متن آموزه های ابوسعید و غیاب خدا در اندیشه کریشنا، بارزترین تفاوت در نگرش این دو عارف است.
کلمات کلیدی: بحران بی معنایی, ابوسعید ابوالخیر, کریشنا مورتی
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1384508/