CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی مناسبات بینامتنیت در مقایسه دو شخصیت سودابه در شاهنامه فردوسی و سالومه در نمایشنامه سالومه اثر اسکار وایلد از دیدگاه ژولیا کریستوا

عنوان مقاله: بررسی مناسبات بینامتنیت در مقایسه دو شخصیت سودابه در شاهنامه فردوسی و سالومه در نمایشنامه سالومه اثر اسکار وایلد از دیدگاه ژولیا کریستوا
شناسه ملی مقاله: CDDA03_025
منتشر شده در سومین همایش ملی هنرهای نمایشی و دیجیتال در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:

محمدرضا شهبازی - دانشیار گروه هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر
ماریا دباش - کارشناس ارشد ادبیات نمایشی

خلاصه مقاله:
یکی از روشهای بررسی متون، مطالعه ی بینامتنی آنهاست. بینامتنی یعنی خوانش متن با توجه به متون دیگر و مبتنی براین اندیشه که متن،نظامی بسته و مستقل نیست و خواسته یا ناخواسته با متون دیگر ارتباط دارد. نظریه ی بینامتنی در اواخر دههی شصت میلادی توسط ژولیا کریستوادر خلال بررسی هایی که بر آراء و افکار میخائیل باختین داشت، ارائه شد و توسط نظریه پردازانی چون ژرار ژنت پرورش یافت. داستان سودابه درشاهنامه فردوسی و همچنین نمایشنامه سالومه اثر اسکاروایلد دو اثر ادبی هستند که از لحاظ ساختار ادبی و همچنین هویت و روانشناسی زنانه کهدر ستیز با جهان مردانه تعریف شده، دارای اشتراکاتی میباشند. در این نوشتار برآنیم با بررسی و تحلیل شخصیت سالومه اثر اسکاروایلد و تبیینجنبه هایی از شخصیت آن با سودابه در شاهنامه که روندها و فرآیندهای شکل گیری آن در تقابل با دنیای مردانه و مذکر است، به طور کلی تمامیجلوه های بینامتنی را بر اساس این نظریه مورد بررسی قرار دهیم. براساس نتایج این بررسی ها، اسکاروایلد برای معماری شخصیت و شکل گیری وآفرینش سالومه، با توجه به نظریات بینامتنیت از داستان سودابه الگوی ضمنی گرفته است.

کلمات کلیدی:
بینامتنیت، فردوسی، اسکار وایلد، سودابه، سالومه

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1548182/