حسن سلمانی بیدسکان - دانشجوی دکتری مهندسی صنایع ، دانشگاه ایوان کی
علی محمد احمدوند - استاد دانشکده مهندسی صنایع ، دانشگاه ایوان کی

ایمنی در نقشه ذهنی ، سلسله مراتب اولویت ها و منش شهروند ایرانی جایگاهی ندارد یا چنان کم اهمیت است که مانع در دستور کار قرار گرفتن ایمنی در زندگی فردی، شرایط شغلی و اعمال وظایف سازمانی می شود. ایمنی در بنیادیترین لایه های ذهنیت شهروند مغفول است و به همین نسبت در کردار وی نیز بازتابی ندارد.کشورهای مختلف جهان شاهد حوادثی تلخ و دردناک بوده اند، اما شماری از آنها موفق شدهاند بر مبنای بررسی دقیق این حوادث و حتی انجام کارهای نمادین ، چنین حوادثی را در حافظه تاریخی ملت های خود زنده نگه دارند و با تدوین قوانین و رویه های مناسب ، راهکارهایی برای تاثیرگذاری مثبت این حوادث بر زندگی ملت های خود ارائه دهند. حادثه ساختمان متروپل آبادان را باید هشداری بدانیم تا حقیقت آسیب پذیری جدی شهر های بزرگ و دارای تمرکز جمعیت و سرمایه های کشور ، به باور همگان بویژه مدیران دستگاهها بنشیند. اگر علل ریشه ای بروز این گونه حوادث را پنهان نکنیم ، قطعا می توانیم از هزینه های کلان ملی ، انسانی و اقتصادی جلوگیری کنیم . عدم وجود تفکر سیستمی در بین مدیران و مدیریت شهری و متاسفانه وجود تفکر حاکم فرمان دهی و کنترل در میان مدیران ، باعث افت شدید خدمات، کارایی ، درآمد ، انگیزه و روحیه و ... شده است . در این تحقیق حادثه ساختمان متروپل آبادان از منظر تفکر سیستمی مورد تحلیل قرار گرفته است و ضمن بررسی علل وقوع اینگونه حوادث غیرطبیعی و انسان ساخت در کشور ، پیشنهادات اصلاح ساختاری و مدیریتی و درس آموخته هایی از این حادثه ناگوار ارائه گردیده است .

تفکر سیستمی ، ساختمان متروپل آبادان، حوادث غیرطبیعی ، ایمنی