رقیه زمانپور - دکترای ادبیات ، دانشگاه شهرکرد

کلیشه ها، باورهای قالبی و ثابتی هستند که به تدریج در ذهن افراد جای می گیرند و موجب می شوند فرد نسبت به برخی مسائل پیرامون خود، دید یک طرفه و غیرمنصفانه ای داشته باشد و تفکر وی قالبی و غیرمنعطف گردد. از آنجا که این باورهای ثابت وغیرقابل تغییر، فرد را در محدوده و چهارچوب خاصی قرار می دهند و او را از پیشرفت و خلاقیت باز می دارند، در تقابل با (تفکر انتقادی) قرار می گیرند. (مطلق گرایی) یکی ازاین کلیشه هاست که موجب می شود فرد نسبت به اشخاص یا پدیده های پیرامون خود دیدی یکطرفه و نگرشی تک بعدی داشته باشد و توانایی او برای درک همه جانبه مسائل، کشف حقیقت های زندگی و درنتیجه، آمادگی برایرویارویی با آنها کاهش پیدا کند. این نگرش ناقص، در تقابل با (گستردگی ذهن) که یکی از مولفه های تفکرانتقادی است، قرار می گیرد و تاثیر مثبت این مولفه را تحت تاثیر قرار می دهد. بررسی دویست داستان منتخب از میان داستان های تالیفی و ترجمه شده برای کودکان ، تاثیرکلیشه مطلق گرایی را بر این مولفه، به خوبی نمایان ساخته است. بر اساس نتایج به دست آمده، داستان های تالیفی، از داستان های ترجمه شده، مطلق گراتر بوده اند.

داستان های کودکان، کلیشه، مطلق گرایی، تفکر انتقادی، گستردگی ذهن