CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

اسطوره «قدر و منزلت سرآغاز» در اندیشه سهراب سپهری

عنوان مقاله: اسطوره «قدر و منزلت سرآغاز» در اندیشه سهراب سپهری
شناسه ملی مقاله: JR_MMJ-19-72_002
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

علی اصغر زارعی - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد آباده، دانشگاه آزاد اسلامی، آباده، ایران

خلاصه مقاله:
در نقد اسطوره­ای ادبیات معاصر، به جریان قابل توجهی برمی­خوریم که نویسندگان و شاعران پیرو آن، شیفته برگشت به زندگی انسان­هایی شدند که پیش از تاریخ و تمدن می­زیستند. آن­ها معتقدند هنگامی که بشر از وضعیت «پیشا اجتماعی» خویش فاصله گرفت، به بی­اخلاقی دچار گردید و از زمانی که به سوی تمدن حرکت کرد، نوعی عشق به خویشتن را به ­وجود­ آورد، که بسیار تصنعی و بیشتر بر پایه فخرفروشی و حسادت بود. در همین راستا، الگوی «برگشت به سرآغاز» به وجود آمد، که پیروان آن گرایش زیادی به برگشت به دنیای نخستین داشتند. این الگو با عبارت­های «بازگشت به ریشه» و «روییدن بر ریشه» نیز تعبیر می­شود. سهراب سپهری که در میان شاعران معاصر، یکه­تاز این قلمرو است مخاطب را به بازگشت به سرشت نخستین و راستین در آثار خود، فرامی خواند. درواقع، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، در پی آن است که به بررسی الگوی ­«برگشت به سرآغاز» در نقد ادبیات معاصر بپردازد، الگویی که از اهمیت بسزایی برخوردار است و نویسندگان، عارفان و شاعران جهان بسیار از این بن مایه بهره گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سهراب سپهری به دنبال رویای سرآغاز و خاطره­های ازلی بوده و تلاش کرده بر فراز شرایط انسان معاصر «به فساد گراییده»، قرار بگیرد و تا جایی که ممکن است، حالت انسان بدوی را تجربه کند؛ انسانی که «در متن عناصر می­خوابید» و «با فلسفه­های لاجوردی­اش خوش بود.»

کلمات کلیدی:
برگشت, طبیعت, سادگی, سرآغاز, تمدن

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1770158/