CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

اثر برخی باکتری ها و قارچ های میکوریزی دارسانه ای بر بیماری بوته میری ریزوکتونیایی و ویژگی های رویشی لوبیا

عنوان مقاله: اثر برخی باکتری ها و قارچ های میکوریزی دارسانه ای بر بیماری بوته میری ریزوکتونیایی و ویژگی های رویشی لوبیا
شناسه ملی مقاله: JR_JPP-37-2_003
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

ناهید معرف زاده - گروه گیاه پزشکی، دانشگاه رازی
هادی خاطری - گروه گیاه پزشکی، دانشگاه رازی
روح الله شریفی - گروه گیاه پزشکی، دانشگاه رازی

خلاصه مقاله:
دانه های لوبیا (Phaseolus vulgaris) از مواد غذایی مهم در سراسر جهان محسوب می شوند. قارچ Rhizoctonia solani عامل بوته میری گیاه لوبیا و از مهم ترین بیمارگرهای خاک زاد در بیشتر مناطق کشت این گیاه در سراسر جهان است و نقش مهمی در کاهش عملکرد و کیفیت محصول دارد. کنترل زیستی راهکاری امیدبخش، موثر و پایدار برای مدیریت بیماری های قارچی خاک زاد است. در این پژوهش اثر ۱۴ سویه باکتریایی از جنس ها و گونه های مختلف بر رشد میسلیومی قارچ R. solani با آزمون کشت متقابل و تولید ترکیبات فرار در آزمایشگاه بررسی گردید. بر اساس دو آزمون هاله بازدارندگی و توانایی تولید ترکیبات فرار بازدارنده رشد، چهار سویه باکتریایی شامل Bacillus subtilis BS (B.s)، Bacillus velezensis JPS۱۹ (B.vel)، Azotobacter vinelandii RUA۱ (Azoto) و Alcaligenes faecalis ۱۶۲۴ (Alca) انتخاب شدند و اثر کاربرد جداگانه و دوگانه آن ها با دو گونه قارچ میکوریزی دارسانه ای  شامل Funneliformis mosseae  و Glomus claroideum  بر مهار بوته میری ناشی از R. solani و ویژگی های رویشی لوبیا در حضور بیمارگر در قالب طرح کاملا تصادفی با ۱۶ تیمار و ۵ تکرار در گلخانه بررسی گردید. بسیاری از تیمارها، شدت بیماری را به طور معنی داری نسبت به شاهد بیمار کاهش دادند و سبب افزایش وزن تر و وزن خشک اندام های هوایی، وزن تر ریشه و وزن خشک ریشه گردیدند. تیمارهای F.moss، B.s، Alca و Azoto سبب افزایش معنی دار طول ریشه و تیمارهای Alca و B.s و B.vel+G.cla و Alca+G.cla سبب افزایش طول اندام هوایی نیز گردیدند. از نظر اثر روی بیماری، سویه B.s بهترین تیمار بود که شاخص بیماری را ۳۶٫۵ درصد کاهش داد و در مجموع بیشترین اثر را در بهبود ویژگی های رویشی گیاه نشان داد. با وجود این که سویه های باکتریایی و میکوریزی در بسیاری تیمارهای دوگانه سازگاری نشان دادند، فقط تیمار دوگانه G.cla+B.vel، نسبت به کاربرد جداگانه هر یک از عوامل، اثر افزایشی بر وزن تر و طول اندام هوایی نشان داد. دیگر تیمارهای دوگانه، اثر افزایشی و یا هم افزایی در کاهش بیماری و بهبود رشد گیاه نداشتند. حتی در برخی تیمارهای دوگانه از نظر کاهش بیماری و بهبود رشد گیاه اثر ضعیف تری نسبت به تیمارهای منفردشان دیده شد. در میان تیمارهای مختلف، Alca+G.cla و Alca+ F.moss بیشترین و B.s+G.cla کمترین میزان کلنیزاسیون میکوریزی را نشان دادند. اثر باکتری ها بر کلنیزاسیون میکوریزی ریشه، بسته به سویه باکتریایی و میکوریزی مورد استفاده، افزاینده، کاهنده یا فاقد اثر بود. در بسیاری از موارد، بین میزان کلنیزاسیون میکوریزی ریشه و مهار بیماری نیز رابطه مستقیمی دیده نشد. با توجه به نتایج حاصل می توان گفت استفاده از ترکیب عوامل کنترل زیستی نسبت به کاربرد جداگانه هر یک از این عوامل همیشه کارآمدتر نبوده و نتایج حاصل، با توجه به سویه یا گونه باکتریایی و میکوریزی ترکیب شونده، متفاوت است.

کلمات کلیدی:
تحریک رشد, شدت بیماری, کنترل زیستی, Rhizoctonia solani

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1803268/