CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

نظریه «خودمحدودیتی قدرت» و بررسی نسبت دولت و حقوق

عنوان مقاله: نظریه «خودمحدودیتی قدرت» و بررسی نسبت دولت و حقوق
شناسه ملی مقاله: JR_JLSZUT-12-3_001
منتشر شده در در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:

فیروز اصلانی - دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تهران، ایران.
سجاد سجادی - دانشجوی دکتری، گروه حقوق عمومی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران

خلاصه مقاله:
برخی از متفکران آلمانی مانند ژلی­نک و ایهرینگ در قرن نوزدهم تحت تاثیر فلسفه اندیشمندانی چون ارسطو و هگل و با نگاه رمانتیک ساوینی، نظریه خودمحدودیتی قدرت را بنیان نهادند. طبق این نظریه، دولت با اراده خویش، خود را محدود می­کند. بر اساس این دیدگاه، دولت و به تبع آن حقوق به ­عنوان محصولی تاریخی از بطن جامعه برمی خیزند. علاوه بر شرایط اجتماعی و فرهنگی، با استفاده از مفاهیم روان شناختی، خودمحدودیتی به­ صورت نوعی «خود تعهدی» نیز توصیف شده است. مفهوم دولت و نقش آن در وضع حقوق و همچنین اراده آن در تحدید قدرت خویش نیز با آنچه در نظریه قرارداد اجتماعی و مکتب حقوق موضوعه عنوان شده، بسیار متفاوت است. لذا سوال تحقیق این است که چگونه دولت به­عنوان منشا اقتدار و واضع حقوق، خود را محدود می­کند؟ برای پاسخ به این سوال، نوشتار حاضر بر این فرض استوار است که برخلاف نظریات لیبرالی، دولت شری ضروری تلقی نمی شود که به­ ناچار بر اساس قرارداد تاسیس شده و باید از بیرون محدود شود؛ لذا با اراده خود، قدرتش را محدود می­کند. برای نیل به این هدف، مبانی نظریه مذکور به­طور بنیادین مورد بررسی قرار می­گیرد.

کلمات کلیدی:
پلیس, حقوق, خودمحدودیتی, دولت, رمانتیسیسم, مکتب حقوق تاریخی, هگل

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1845461/