اگرچه اهمیت راهبردی عملیات های یکپارچه سازی با تامین کنندگان و مشتریان در زنجیره های تامین به طور گسترده ای پذیرفته شده است، ولی سوالات بسیاری در مورد اینکه چگونه می توان به بهترین نحو راهبرد های زنجیره تامین را شناسایی کرد هنوز بدون پاسخ مانده اند. برقراری ارتباط با تامین کنندگان مهمتر است یا با مشتریان یا هر دو. به همین شکل، اطلاعات اندکی در مورد رابطه بین یکپارچه سازی تامین کننده و مشتری و  بهبود عملکرد کلی وجود دارد. این مقاله راهبرد های یکپارچه سازی تامین کننده و مشتری را در یک نمونه جهانی از ۳۲۲ تولید کننده بررسی کرده است. مقیاس هایی برای سنجش یکپارچه سازی زنجیره تامین توسعه داده شده و پنج راهبرد مختلف نیز در نمونه شناسایی شده اند. هر یک از این راهبرد ها با کمان یکپارچه سازی متفاوتی شناخته می شود، که جهت (به سمت تامین کننده ها یا مشتریان) و میزان فعالیت یکپارچه سازی را معین می کند. شواهد مناسبی وجود دارد که نشان می دهند بیشترین درجه کمان یکپارچه سازی با تامین کنندگان و مشتریان، دارای قوی ترین همبستگی و بهبود عملکرد می باشد. مسائلی در مورد یافته های تحقیق که می توانند بر روی تحقیقات و عملیات های آتی در نظر گرفته شوند نیز گنجانده شده اند.

مدیریت زنجیره تامین, راهبرد عملیات ها, یکپارچگی