CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

اندیشه های شیخ طوسی (ره)در فقه و اصول

عنوان مقاله: اندیشه های شیخ طوسی (ره)در فقه و اصول
شناسه ملی مقاله: JR_PAYA-5-57_088
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

سید مهدی فرهادی امیر سالاری - سطح ۳(ارشد)حوزه علمیه قم
احمد فیاض نیک - سطح ۲(کارشناسی)حوزه علمیه قم
موسی الرضا ذبیحی - سطح ۳(ارشد)حوزه علمیه قم
حسن رحیمی - سطح ۳(ارشد)حوزه علمیه قم

خلاصه مقاله:
شیخ طوسی یکی از معدود فقهای صاحب روش و سبک فقهی است که سالیان متمادی، فقهای متاخر را به پرورش و تکامل روش های فقهی خویش واداشته و توانسته در این راه به نوآوری ها و اصلاحاتی دست زند که از زوایای مختلف و بررسی بدون کم کردن از محتوای عمیق و مبانی فهی مستحکم وی به صراحت می توان گفت که تکامل و جاودانگی فقه شیعه در گرو روش های پایدار و بدیع وی در فقه بوده است. شیخ طوسی، پس از نگارش آثاری چون النهایه، تهذیب و الاستبصار، حدودا در مرحله پایانی زندگی، فقه استدلالی، تفریعی و اجتهادی را ارائه می کند، فقه اجتهادی او نه تنها مورد بی مهری قرار نمی گیرد بلکه فقیهان، حدود یک قرن پس از وی، بر پایه ی آرای او فتوا می دهند. نخستین کسی که به نقد و ایراد نظرات شیخ پرداخت؛ ابن ادریس حلی بوده است.گفتنی است شیخ طوسی علاوه بر شیوه ی اجتهادی، از فرع های فقهی اهل سنت، بهره برده و به آرای آنان نظر داشته است. غرض شیخ، از افزودن فرع های فقهی اهل سنت در فقه شیعی، نشان دادن برتری منابع اجتهادی شیعه و توان اجتهاد در آن استچنانکه در مقدمه ی کتاب مبسوط می گوید:از گذشته، مخالفان ما از فقها، آنان که منتسب به علم فروع اند، فقه امامیه را تحقیر می کردند و آنها را به اندک بودن فروع و مسائل نسبت می دهند و می گویند: فقهای امامیه، اهل پرهیز و انکارند و کسی که قیاس و اجتهاد را انکار کند، شیوه ای در تکثیر مسائل و تفریع اصول ندارد؛ زیرا عمده ی مسائل از دو طریق یاد شده به دست می آید. این امر، از عدم اطلاع ایشان از مذاهب امامیه و کمی تامل در اصول ما نشات می گیرد. اگر ایشان به دقت به اخبار و فقه ما نظر می کردند، در می یافتند که عمده ی مسائلی که از آن یاد کرده اند، در اخبار ما وجود است و درباره ی آنها، نصی از ائمه (علیهم السلام) به انحاء گوناگون (تلویحی، تصریحی، خصوصی و عمومی) در دست داریم. آنها که بیاناتشان همچون اقوال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)حجت است اماتقریرات فقهی بسیاری که ایشان در آثار خویش آورده اند، همگی در اصول ما قرار دارد و در مذاهب ما راه حلی دارد. البته در طریقه ی امامیه فروع از طریق قیاس حاصل نمی گردد، بلکه بر اساس شیوه ای که افاده ی علم می کند و علم بدان، واجب است به دست می آید، که از آن جمله اند: «بناء بر اصل» و «برائت ذمه»کوشش شیخ طوسی، در راستای فرع سازی، و گسترش مسائل فقهی، افق جدیدی در فقه گشود و پایه های پیشرفت آن را فراهم نمود؛ چنانکه او در آثار فقهی خود، بویژه کتاب مبسوط، تلاش نمود تا مباحث فقهی را از قلمرو محدود پیشین بیرون آورد تا فقیه به امر تفریع و تطبیق قواعد عام بپردازد و احکام پدیده ها و فرض های گوناگون را به برکت داده های مستقیم نصوص، بررسی نماید. البته این تحول فقهی، در دستاوردهای علمی شیخ مفید، سید مرتضی، ابن ابی عقیل و ابن جنید ریشه داشت

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1893543/