مهدی اکبری - دانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی، دانشگاه تهران و محقق پژوهشکده علوم و فنون سازمان اتکا
محمود مرادی - استادیار گروه مدیریت، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت

در عصر حاضر برخورداری از اطلاعات و مدیریت دانش به موقعیتی استوار برای ادامه حیات در سازمان های پویا و نوآور تبدیل شده و حتی توان رقابت در بازارها و تجارت بانکداری اینترنتی با استفاده از تکنولوژی وب اینترنت، مشتریان را قادر می سازد تا فعالیت های مالی خود را در یک محیط مجازی انجام دهند. تحقیقات انجام شده بر روی پذیرش بانکداری اینتر نتی از سوی مشتریان، درک عقاید مشتری در مورد استفاده از بانکداری اینترنتی را ارتقا می بخشد و نشان می دهد چگونه این عقاید و طرز فکر، بر رفتار مشتری در مورد استفاده از بانکداری اینترنتی تأثیر گذارند. هدف کلی این تحقیق، بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی باتلفیق دو مدل پذیرش تکنولوژی (TAM) و تئوری رفتار برنامه ریزی شده (TPB) به دنبال بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی در میان مشتریان بانک های دولتی و خصوصی در استان گیلان می باشد. جامعه آماری این پژوهش، بانک های دولتی و خصوصی استان گیلان بوده، که از بین این جامعه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای تعداد 408 شعبه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه و برای آزمون فرضیات از روش مدل یابی ساختاری استفاده شده است، منوط به کسب، توسعه، روزآوری و مدیریت دانش فردی و سازمانی است. شواهد بیانگر این واقعیت است که علی رغم توسعه ادبیات و ک ارکرد مدیریت دانش، هنوز تعداد زیادی از سازمانها و صنایع، در عملیاتی ساختن موفق و یا بهره برداری اثر بخش آن ناکام مانده اند. از جمله دلایل این ناکامی، معطوف به حوزه فناوری م دیریت دانش و انتخاب نامناسب و نامنطبق سیستم نرم افزاری مدیریت دانش با نیازمندیهای سازمانی است. این مقاله به دنبال آن است تا با مرور ادبیات این حوزه و بهره گیری از خبرگی مدیران و کارشناسان مدیریت دانش و فناوری اطلاعات، در قالب روش دلفی فازی، معیارها و زیرمعیارهای ارزیابی و ا نخاب فناوری مدیریت دانش سازمانی را استخراج نماید. بر این اساس، سه دسته کلی معیار ارزیابی فناوری مدیریت دانش شامل حفاظت و ا منیت اطلاعات، الزامات عمومی سیستم های نرم افزاری سازمانی و قابلیتهای عملکردی مورد انتظار پیشنهاد گردیده است. همچنین در این بررسی نشان داده می شود که چگونه یک شرکت می تواند با رویکرد غربالسازی فازی و از طریق زیرمعیارهای مربوط به سه دسته کلی معیارهای ارزیابی فناوری مدیریت دانش، به سیستم نرم افزاری مدیریت دانش سازمانی دست یابد. نتایج بیانگر این مهم است که متدولوژی تبیین شده در مقاله حاضر، فناوری مدیریت دانش با کیفیت، مناسب و منطبق با نیازمندیهای سازمانی را غربال و انتخاب می نماید. در انتها با بیان یک مطالعه موردی از کاربرد متدولوژی پیشنهادی در یکی از شرکتهای تابعه یک هلدینگ صنایع غذایی، مفاهیم ذکر شده به طور عمیق تری مورد توجه قرار داده می شود.

مدیریت دانش، فناوری، سیستم پتیبان تصمیم، غربالسازی فازی