احمدرضا اخوان صراف - دکتری مدیریت، دانشگاه غیرانتفاعی شیخ بهایی
مجید آراسته - کارشناس ارشد مدیریت صنعتی

مدیریت کیفیت فرگیر و نوآوری، هر دو به عنوان عوامل رقابتی، بطورعمیقی بر ساختارهای سازمانی، محصولات، فرآیندها و خدمات تأثیرگذار هستند. در این مقاله ابتدا به تحلیل تغییر استراتژیک با توجه به مفاهیم مدیریت کیفیت فراگیر و نوآوری در سازمانها پرداخته شده و سپس فرایند پذیرش نوآوری و مدیریت کیفیت فراگیر مورد بررسی قرار می گیرد. تغییر استراتژیک شامل تغییرات مستمر و مداوم و همچنین تغییرات غیر مداوم باشد که هر دو می توانند ناشی از مدیریت کیفیت فراگیر و نوآوری باشند. این مقاله ضمن بررسی ارتباط بین تغییر استراتژیک، نوآوری و مدیریت کیفیت فراگیر، اثبات می نماید که این سه عامل وابستگی قوی با یکدیگر داشته و پذیرش نوآوری و مدیریت کیفیت فراگیر برای سازمانها در عصر مدرن بسیار حیاتی می باشد.

تغییر استراتژیک، مدیریت کیفیت فراگیر، نوآوری، سازمان