محمد اسلانی

بقای سازمان های امروزی در گرو بهبود مستمر عملکرد در راستای افزایش توان رقابتی و کسب منافع بیشتر برای ذینفعان است. بههمین علت بهرهگیری از مدیریت استراتژیک به عنوان یک ضرورت در سازمان ها مطرح شدده اسدت. مددیریت اسدتراتژیک ابدزاریاست چند بعدی که نیازهای سازمان را در محورهای مختلف پاسخ می دهد. مدیران بدرای دسدتیابی بده رشدد و پایدداری در عر دهرقابتی باید بدانند ارزش در کجا ایجاد می شود و در کجا از بین می رود، آیا الگوی کسب و کار به شیوه اثربخش به اجرا درمی آید یداخیر و اینکه چگونه می توان همواره جهت بهتر برآورده کردن انتظارات ذینفعان کوشش کرد. در این راستا مدیریت باید استراتژی راتعریف کند، آن را مورد ارزیابی قرار دهد، هدف ها را مشخص کند، عملکرد را تحلیل کند و بار دیگر استراتژی را مورد ارزیدابی قراردهد. از این رو امروزه مدیران باید منابع محدود و کمیاب سازمانی را به عملکردهای دارای ارزش افزوده تخییص بدهند و برایکسب نتایج و عملکرد مطلوب برنامه ریزی کنند و با استفاده از یک ابزار جامع، قابل اعتماد و انعطاف پذیر عملکرد سازمان خود راارزیابی نمایند تا ضمن حیول اطمینان از اجرای استراتژی های خود، بتوانند اطلاعات دقیق و کافی از جایگاه امروز سازمان خود بهدست آورند و با نگاه به آینده، موجبات ارتقاء و بهبود سازمان خود را فراهم نمایند و همواره سعی در افزایش اثربخشی، کارایی وصرفه اقتصادی عملیات سازمان خود داشته باشند.