سید محمد سادات - گروه روانشناسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران
علی تقوایی نیا - گروه روانشناسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران

زنان بیسرپرست به دلایل متعدد با مشکلات گوناگون و تغییرات ریشهای در الگوی زندگی روبه رو هستند که بر عملکرد اجتماعی و روانی آنها تاثیر میگذارد. بررسی موضوعات روان شناختی که ممکن است منجر به مخاطره افتادن سلامت روانی این قشر آسیب پذیر درجامعه شود از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار میباشد. عاطفه منفی، سلامت روان را به صورت منفی پیش بینی میکند. در تبیین این فرضیه میتوان گفت که عواطف منفی یک متغیر مهم در تبیین سلامت روانی زنان است.زنان با سطوح بالای عاطفه منفی دارای سطوح بالاتری از استرس و بدبینی هستند. علاوه بر این از عملکرد و سازگاری پایینی برخوردارند. همچنین، عواطف منفی بالا، به مشکلات سازگاری و اضطرابی بیشتری منجر میگردد و افراد دارای عواطف منفی قادر به مواجهه موثر با تنیدگی زاهای زندگی نیستند. سطوح بالای عواطف منفی باعث افزایش آشفتگی در مقابل حوادث تنیدگی زا و کاهش سلامت روانی میشود

اضطراب، سلامت، زنان بیسرپرست، عواطف منفی