شیرزاد خضری - دانشجوی دکترای تخصصی مدیریت دولتی منابع انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب
غلامرضا رحیمی - استادیار و عضو هییت علمی مدیریت دولتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب

هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران با ذهنیت فلسفی آنان در شعب بانک توسعه تعاون استان آذربایجان غربی است. برای این منظور هوش هیجانی بر اساس نظریه دانیل گلمن در پنج بعد خودآگاهی، خود نظمی، همدلی، انگیزش ومهارت اجتماعی و تفکر اجرایی بر اساس نظریه فیلیپ جی. اسمیت در سه بعد جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری تعریف گردیده و در این راستا یک فرضیه اصلی و پنج فرضیه فرعی تنظیم شد. جامعه آماری تحقیق حاضر مدیران شعب بانک توسعه تعاون استان آذربایجان غربی میباشد که تعداد آنها 35 نفر است. با توجه به محدود بودن جامعه آماری، کل جامعه آماری به عنوان نمونه مورد بررسی در نظر گرفته شد. نتایج حاصل بیانگر آن است که بین هوش هیجانی مدیران و ابعاد آن با تفکر اجرایی آنان به غیر از بعد همدلی در شعب بانک توسعه تعاون استان آذربایجان غربی رابطه معنیداری وجود ندارد. در پایان این مطالعه توصیه هایی برای ارتقای سطح کیفی مدیریت بانک ارایه گردیده است. از آنجاییکه مسایل و کارکردهای گوناگون بانک در ارتباط با یکدیگرند و تسلط بر وظایف مدیریت برای موفقیت یک مدیر داشتن تفکر اجرایی و هوش هیجانی بالا است تا در برخورد با مسایل و مشکلات بانکی راه حلهای صحیح و علمی را بکار گیرند و از تصمیم گیریهای عجولانه پرهیز کنند و در حل مشکلات بانک به ریشه و عمق قضایا پی ببرند، لازمست قبل از گزینش و انتصاب مدیران بانک تفکر اجرایی و هوش هیجانی آنها مورد بررسی قرار گیرند، زیرا افرادی که دارای تفکر اجرایی مطلوب باشند از موفقیت بیش تری برخوردارند.

هوش هیجانی، تفکر اجرایی، مدیران بانکی، صنعت بانکداری