CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

تبیین سلسله مراتب فضایی و کارکردی سکونتگاه های دوران صفوی دشت برخوار اصفهان بر اساس نظریه مکان مرکزی

عنوان مقاله: تبیین سلسله مراتب فضایی و کارکردی سکونتگاه های دوران صفوی دشت برخوار اصفهان بر اساس نظریه مکان مرکزی
شناسه ملی مقاله: AAHI01_019
منتشر شده در اولین کنفرانس ملی دوسالانه باستان شناسی و تاریخ هنر ایران در سال 1398
مشخصات نویسندگان مقاله:

سعید امیرحاجلو - استادیار گروه باستان شناسی، دانشگاه جیرفت.

خلاصه مقاله:
گسترش بسیاری از مراکز شهری و روستایی دشت برخوار در دوران صفوی، متاثر از موقعیت آن در شمال شهر اصفهان و بر سر شاهراه شمالی اصفهان بود. وجود کاروانسراهای سلطنتی (مادر شاه و شیخ علیخان)، شهر نوبنیاد دولت آباد (محل آماده شدن شاه برای سفر به مشهد، فرح آباد ساری و اشرف البلاد)، مدرسه ناشناخته اما فاخر جعفر آباد و دهها اثر از دوران صفوی در برخوار، نشانگر اهمیت این دشت در دوران صفوی است. پرسش اینست که سکونتگاه های دوران صفوی در دشت برخوار چگونه توزیع شده و روابط و سلسله مراتب فضایی آنها چگونه است روش گردآوری دادهها میدانی - استادی و روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. تحلیل ها از نوع تحلیل فضایی و بر پایه نظریه مکان مرکزی و الگوی شش ضلعیهای کریستالر است. اگرچه به دلیل پیشرفتهای صنعتی و شیوه های نوین تامین منابع در دوران معاصر، نظریه مکان مرکزی کارآیی خود را برای مطالعات جغرافیایی امروزی از دست داده، اما در تحلیل سلسله مراتب کار کردی و فضایی جوامع تاریخی ، با توجه به اصول و ویژگیهای این نظریه می توان از آن بهره برد. بر پایه این نظریه، گاه در یک محدوده جغرافیایی کاملا مسطح یک یا چند کانون جمعیتی بزرگتر از مراکز دیگر است و کمیت کالاها و خدماتی که در این کانون ها عرضه می شود، بیش از سکونتگاه های پیرامونی است. اگر نقشه توزیع آثار با شبکه شش ضلعی ها منطبق شود، کانون های بزرگ در مرکز شش ضلعی ها و مراکز کوچک تر روی اضلاع قرار می گیرند. شعاع این شش ضلعیها تابع مسافتی است که ساکنان یک مرکز برای تامین نیاز خود در یک روز می پیمایند. بر اساس نقشه همپوشانی آثار دوران صفوی برخوار و شش ضلعیهای کریستالر، مراکز کانونی در دوران صفوی شامل مورچه خورت، گز، در میان شاپورآباد، دولت آباد قدیم، جعفر آباد، دمبی و روستای شاهوازی کمشچه بود. حجم و کمیت مواد فرهنگی سطحی نیز تایید کننده مرکزیت این محوطه هاست. در همین دوران، روستاها و سکونتگاه - های دیگری در درجه دوم اهمیت قرار داشتند که عبارتند از علی آباد ریگ، گرگاب، حبیب آباد، کربکند، زمان آباد نرمی، لودریچه، خورزوق، رباط سلطان و سین. همچنین برخی مراکز دیگر به عنوان اقامتگاه های میان راهی در درجه سوم قرار داشتند و موقعیت آنها تابع عبور راههای ارتباطی بود، نه قرارگیری در نقاط کانونی، از جمله اقامتگاه چهار آباد، بهجت آباد، مادر شاه، قلعه اتابکی و هل آباد

کلمات کلیدی:
شهرهای تاریخی، روستاهای تاریخی، آثار صفوی، دشت برخوار، نظریه مکان مرکزی، کریستالر

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/905131/