بررسی مفهوم استتیک در آراء کانت و نیچه

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 2,257

فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ELMCONF02_036

تاریخ نمایه سازی: 14 مهر 1398

چکیده مقاله:

هدف از این پژوهش مرور بر ایده استتیک می باشد . و شناخت استتیک در آراء کانت و نیچه و مقایسه نظرات این دو فیلسوف در این حوزه. پس از مرور منابع موجود با رویکر توصیفی بر اساس مطالعات اسناد آرشیوی و کتابخانه ای و تحلیل آنها ، در این زمینه ریشه استتیک را در آراء دکارت و مبحث او از سوبژکتیویسم یافتیم. وقتی در فلسفه دکارت انسان از آن جهت که سوژه است اصالت پیدا می کند، یعنی مرجع هستی سوژه می شود، خود به خود زیبایی هم تابع احساس و ادراک انسانی می شود. کانت اصل سوبژکتیویسم دکارتی را تحکیم کرد همین معنای سوبژکتیویسم دکارت در ظهور مفاهیم اصلی در هنر و زیباشناسی کانت تاثیر بسزایی گذاشت. کانت با فلسفه استعلایی اش بنیان گذار مبانی سوبژکتیو در شناخت زیبایی و داوری ذوقی گردید. از نظر کانت زیبایی آن است که لذتی بیافریند رها از بهره و سود، بی مفهوم و همگانی که غایتی بی هدف باشد. نیچه این تعریف کانت از زیبایی را نمی پذیرد، نیچه به طعنه از جدایی انداختن کانت میان زیبایی با قلمرو فایده، لذت و خوبی، با عنوان زیبایی فی نفسه یاد می کند و آن را کلمه تو خالی می خواند و می گوید زیبایی مبنی بر نگرش بی غرضانه یعنی اختگی هنری. زیرا از دید نیچه هنر، انگیزشگر بزرگ به زندگی است هنر در برابر پوچی زندگی می ایستد پس چگونه می توان آن را بی غایت و بی هدف دانست

نویسندگان

مرجان جلیلی

دانشجوی دکتری فلسفه هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز

حسین اردلانی

هیات علمی گروه فلسفه هنر، دانشکده هنر و معماری، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان،ایران