بررسی جایگاه عقل در فلسفه ملاصدرا و کانت

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,595

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IICMO07_090

تاریخ نمایه سازی: 31 خرداد 1399

چکیده مقاله:

مهمترین گرایش فلسفه معرفت شناسی است چرا که لازم است ابتدا حدود معرفت بشری مشخص شود آنگاه بر اساس نتایج آن به تحقیقات خود ادامه داد. عقل یکی از مباحث معرفتشناسی در حکمت متعالیه و فلسفه کانت است. از نظر ملاصدرا بر مبنای حرکت جوهری، غایت نفس ما، اتحاد عقل انسانی با عقل استعلایی و فراتجربی و وصول به مرتبه ای از وجود عقل فعال است. بنابراین تمام مراحل شناخت عقلی در جهت نیل به اتحاد نفس ناطقه با عقل فعال سیر می کند. در نظر کانت نیز، نقد عقل محض در واقع پژوهشی است درباره توانایی ذاتی عقل برای بسط تعینات موجود از درون خودش، یعنی به نحوی ناب و مستقل از احساس و تجربه. از این حیث کانت درصدد توجیه و تبیین جدیدی از چگونگی شناخت و معرفت آدمی است. از جمله اهداف این تحقیق، بررسی ماهیت، تواناییها و حدود عقل بشری در اندیشه کانت و ملاصدرا و نیز بررسی تفاوت ها و شباهت های این دو اندیشمند در مساله فوق می باشد. در مورد نتایج به دست آمده به طور کلی می توان گفت که اگر چه کانت ملاصدرا هر دو در اذعان به محدودیت عقل دارای نقاط مشترکی هستند اما آنچه راه ملاصدرا را از کانت متمایزمی گرداند و گستره فلسفه او را به ساحاتی متعالی تر می کشاند این است که او با اعتقاد به سلسله مراتب خاص عقل سطوحی عالی را در این عرصه قائل شده است که در آن سطوح دریافت های عالیتر امکان پذیر است و علاوه بر این، با اعتقاد تام و تمام به وحی و الهام و شهود، سیطره ادراک انسانی بر قلمرو و گستره هستی فراتر از ساحت عقل را امکان پذیر می داند. کانت نیز با تفکیک قلمرو پدیدارها از اشیاء فینفسه، قائل به توانایی ما در اشراف بر پدیدارها .

نویسندگان

لیلا روستایی پاتپه

مربی گروه معارف اسلامی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران