ارزیابی تاثیر قارچ های میکوریز در افزایش رشد و پایداری گیاه چه های کشت بافتی بلوط بلندمازو (Quercus castaneifolia) و بررسی حضور احتمالی این قارچ های همزیست در رویشگاه های جنگلی بلوط کشور

نوع محتوی: طرح پژوهشی
زبان: فارسی
استان موضوع گزارش: تهران
شهر موضوع گزارش: تهران
شناسه ملی سند علمی: R-1050141
تاریخ درج در سایت: 27 بهمن 1397
دسته بندی علمی: علوم کشاورزی
مشاهده: 520
تعداد صفحات: 54
سال انتشار: 1396

نسخه کامل طرح پژوهشی منتشر نشده است و در دسترس نیست.

  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این طرح پژوهشی:

چکیده طرح پژوهشی:

تولید انبوه گونه های درختی سخت چوب اقتصادی مانند گونه بلوط Quercus castaneifolia C. A. Mey به دلیل فراهم آوردن ذخایر گیاهی سالم و گاها اصلاح شده، جز جدایی ناپذیر برنامه های جنگل کاری تجاری و نیز اصلاح جنگل های آسیب دیده می باشد. در این بین بکارگیری تکنیک های آزمایشگاهی کشت بافت و ریزازدیادی گامی مهم در جهت تولید انبوه ژنوتیپ های برگزیده و یا ژنوتیپ های اصلاح شده ی ژنتیکی (مانند ژنوتیپ های مقاوم شده به آفات یا بیماری ها) خواهد بود. در این تحقیق دستورالعملی کارآمد برای ریزازدیادی آزمایشگاهی بلوط Q. castaneifolia (گونه ای مهم و با پراکنش زیاد در شمال کشور) با استفاده از بخش های گره دار و جوانه دار سرشاخه های این گیاه بدست آمد. سرشاخه ها از سه منبع گیاهی مختلف شامل درختان بالغ استان گیلان، استان مازندران و نهال های واقع در موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور جداسازی شدند. این نمونه ها پس از انجام ضدعفونی شیمیایی (با استفاده از کلرور جیوه 1/0 درصد در زمانهای مختلف) درون محیط های کشت تکمیل شده با هورمون های رشد قرار داده شدند. بالاترین میانگین استقرار و تکثیر مربوط به ریزنمونه هایی بود که از نهال های موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور بدست آمده بودند. در این مرحله مشخص شد که محیط های کشت MS (با نصف غلظت از عناصر پرمصرف) و WPM به همراه mg/L 3/0 از سیتوکینین BAP و mg/L 01/0 از اکسین IBA هردو محیط مناسبی برای استقرار ریزنمونه ها می باشند. بهترین ریزازدیادی سرشاخه های رشد یافته در محیط کشت WPM به همراه BAP (mg/L 3/0) صورت گرفت. بالاترین رشد ریشه روی محیط کشت WPM 2/1 به همراه اکسین IBA (mg/L 3/0) به تنهایی و یا همراه با NAA (mg/L 1/0) بدست آمد. ریشه ها در حدود 70 درصد از گیاهان در طول شش هفته شکل گرفتند. از آنجاکه همزیستی میکوریزایی نقش مهمی در فیزیولوژی، اکولوژی، مقاومت، تکثیر و زادآوری و دیگر جنبه های زیستی درختان میزبان ایفا می کند؛ در میان راهکارهای موجود برای بهبودبخشی رشد اولیه و بقا کاشت و کارهای جنگلی، همزیستی میکوریزایی القا شده (مصنوعی) از طریق تلقیح گیاهچه ها با استرین های قارچی منتخب، بعنوان روشی بسیار کارآمد و دوستدار محیط زیست و نیز جایگزینی برای کودهای شیمیایی یا دیگر تیمارهای بهبودبخشی خاک معرفی شده است. در گام بعدی این تحقیق همزیستی میکوریزایی آرباسکولار و نیز همزیستی اکتومیکوریزایی روی ریزقلمه های Q. castaneifolia برقرار شد تا میزان سازگاری آن با این همزیستی ها مورد ارزیابی قرار گیرد. برای این منظور گیاهچه های بلوط از طریق کشت بافت تکثیر شدند سپس برقراری همزیستی با قارچ های میکوریز آرباسکولار Glomus mossae (Nicolson & Gerd.) Gerd. & Trappe یا Glomus intraradices N. C. Schenck & G. S. Sm. و قارچ اکتومیکوریزHebeloma sinapizans (Fr.) Sacc. انجام شد. اندازه گیری ویژگی های فیزیولوژیک، رشد و نیز وضعیت آبی گیاه تلقیح شده در مقایسه با گیاه شاهد انجام گردید تا تاثیر قارچ میکوریز روی این ویژگی ها تعیین شود. نتایج نشان داد توسعه همزیستی اکتومیکوریزایی روی گیاهچه های بلوط موجب افزایش معنی دار بیومس ساقه، بیومس، سطح و کلروفیل برگ و نیز بهبود محتوای آبی گیاهچه ها شد؛ در حالی که شواهدی از تاثیر مثبت معنی دار تلقیح قارچ میکوریز آرباسکولار به گیاهچه های بلندمازو به دست نیامد. بنابراین با توجه به بهبود وضعیت آبی، افزایش رشد و بیومس و اصلاح خصوصیات فیزیولوژیکی گیاه تلقیح شده با قارچ اکتومیکوریز، می توان برقراری این تعامل را راهکاری نوین جهت افزایش موفقیت نهال کاری در برنامه های احیایی جنگل های بلندمازو معرفی نمود.در گام دیگر این تحقیق شناسایی برخی قارچ های میکوریز همراه با درختان بلوط (Quercus sp.) در شش رویشگاه از جنگل های شمال کشور صورت گرفت. بدین منظور طی بازدیدهایی که از این جنگل ها بعمل آمد، نوک ریشه های میکوریزایی درختان بلوط جمع آوری شد. پس از بررسی نمونه های گیاهی تحت مشاهدات میکروسکوپی و تقسیم بندی ریشه های میکوریزایی با خصوصیات مرفولوژیکی مشابه به دستجات مشخص، برای شناسایی مولکولی قارچ های همزیست ناحیه ریبوزومی با آغازگرهای گونه های قارچی تکثیر و تعیین توالی شد. سپس تجزیه و تحلیل فیلوژنتیکی آنها با توالی های موجود در پایگاه داده ها با روش بیزی (Bayesian method) صورت گرفت. در مجموع 217 سیستم ریشه ای از رویشگاه های مورد مطالعه جمع آوری شد که 49 تاکسون از قارچ های اکتومیکوریز (متعلق به 13 جنس شامل Amanita، Boletus، Cortinarius، Hebeloma، Hydnum، Hygrophorus، Inocybe، Laccaria، Lactarius، Lycoperdon، Russula، Scleroderma و Tricholoma) و 4 تاکسون از قارچ های میکوریز آرباسکولار (متعلق به دو جنس شامل Acaulospora و Glomus) در میان آنها شناسایی شد. بدین ترتیب این بررسی نشان داد که جمعیت متنوعی از قارچ های میکوریز در جنگل های هیرکانی به همراه درختان بلوط وجود دارد و مهمترین گروههای تاکسونومیک یافت شده در این جنگل ها مشابه با گروه های گزارش شده از ریشه بلوط در سایر کلیماهای معتدله شامل گونه های اکتومیکوریز می باشد.واژه های کلیدی: Q. castaneifolia، کشت بافت، قارچ میکوریز.