ارزیابی امکان بهبود کمی و کیفی غده بذری سیب زمینی در واکنش به ترکیبات بیولوژیکی بستر کشت
صاحب اثر: سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
نوع محتوی: طرح پژوهشی
زبان: فارسی
استان موضوع گزارش: البرز
شهر موضوع گزارش: کرج
شناسه ملی سند علمی: R-1091658
تاریخ درج در سایت: 27 بهمن 1397
دسته بندی علمی: علوم کشاورزی
مشاهده: 153
تعداد صفحات: 181
سال انتشار: 1393
نسخه کامل طرح پژوهشی منتشر نشده است و در دسترس نیست.
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
چکیده طرح پژوهشی:
کاربرد اصول و مفاهیم بوم شناسی از جمله مدیریت و استفاده از میکروارگانیزم های موجود در خاک و روابط بین آنها در قالب کودهای زیستی با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه در مصرف نهاده های شیمیایی، قادر است ما را در تولید پایدارتر غذا یاری دهد. امروزه استفاده از مینی تیوبر به عنوان هسته اولیه بذری سیب زمینی در نظام تولید بذر این گیاه در کشور بسیار مورد توجه بوده و تولید آن رو به گسترش است. این پژوهش به منظور بررسی جنبه های مختلف کاربرد کودهای زیستی(بیولوژیک) بر شاخص های رشدی اندام های هوایی و زیرزمینی گیاه، عملکرد، میزان جذب عناصر غذایی پرمصرف و کم مصرف و شدت کلنیزاسیون در راستای بهبود کمی و کیفی محصول تولیدی دو رقم سیب زمینی به اجرا درآمد. این تحقیق در دو بخش طی سال های 91 و 92 اجرا شد. در سال نخست ریزغده های تولیدی با توجه به نوع آزمایش طراحی شده، تلقیح و زیر تونل سایه در گلدان کشت شدند. بنابراین، این پژوهش در یک آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی با 4 عامل شامل، رقم با دو سطح (آگریا و سانته)، قارچ میکوریز با سه سطح (G.fasciculatum، G.mosseae و شاهد)،فاکتور باکتریPseudomonas fluorescens با سه سطح (P173 و P116با شاهد) و در نهایت فاکتور باکتری باسیلوس با سه سطح(B.subtilis و Bacillus megaterium با شاهد) در 4 تکرار در فضای باز در زیر پوشش سایه در موسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال طراحی و اجرا شد. این طرح در سال دوم پس از تلقیح ریز غده های تولیدی سال اول با برترین سویه های میکوریزا، باکتری های سودوموناس و باسیلوس در یک آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی 4 عاملی با 3 تکرار اجرا شد. در این پژوهش عامل اول، دو رقم(آگریا و سانته)، عامل دوم، (تلقیح و عدم تلقیح با سویه برتر میکوریزا)، عامل سوم، ( تلقیح با سودوموناس و عدم تلقیح) و عامل چهارم، ( تلقیح با باسیلوس و عدم تلقیح) بود. در این پژوهش تعدادی شاخص های فیزیولوژیکی، ویژگی های رشدی بخش هوایی، خصوصیات رشدی بخش زیرزمینی، درصد کلنیزاسیون ریشه، میزان جذب عناصر غذایی پرمصرف(فسفر، نیتروژن و پتاسیم) و نیز کم مصرف(آهن،روی و منگنز) و نیز تغییرات کمی و کیفی تولید ریزغده به لحاظ اندازه و تعداد اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده در آزمایش اول نشان داد که اثرات اصلی رقم، قارچ میکوریز و باکتری سودوموناس در مورد شاخص های فیزیولوژیکی، شدت کلنیزاسیون، اغلب ویژگی های رشدی اندام های هوایی و بخش های زیرزمینی، خصوصیات کمی و کیفی ریزغده و جذب بیشتر عناصر غذایی در شرایط گلخانه ای تفاوت معنی دار نشان دادند. در این شرایط اثر اصلی باکتری باسیلوس فقط در مورد تعدادی از صفات فیزیولوژیکی و سایر صفات مورد مطالعه اختلاف معنی دار نشان داد. رقم سانته بیشترین میزان شدت فتوسنتز خالص، هدایت روزنه ای و شدت تعرق را از نظر شاخص های فیزیولوژیکی نشان داد. در حالی که رقم اگریا برتری محسوسی در برخی از ویژگی های رشدی بخش های هوایی گیاه از جمله، وزن تر و خشک، قطر ساقه و ارتفاع گیاه داشت. در مقابل بیشترین تعداد برگ، وزن تر و خشک و سطح برگ به رقم سانته اختصاص یافت. بالاترین میزان شدت کلنیزاسیون مربوط به رقم اگریا بود. تفاوت دو رقم از حیث شاخص های عملکردی معنی دار بود. بیشترین تعداد ریزغده در هر بوته در رقم سانته با 46/7 درصد افزایش به نسبت رقم اگریا حاصل شد. در مقابل، بالاترین وزن تر و خشک ریزغده مربوط به رقم اگریا بود. از نظر میزان جذب عناصر غذایی، بالاترین میزان جذب فسفر و روی در رقم سانته و بیشترین میزان جذب نیتروژن در رقم اگریا اتفاق افتاد. مایه تلقیح برخودار از قارچ میکوریز گونه G.mosseae بر اغلب شاخص های فیزیولوژیکی و رشدی اندازه گیری شده، اثر مثبت و معنی دار گذاشت. شدت کلنیزاسیون در تیمارهای تلقیح شده به صورت انفرادی با قارچ میکوریز گونه G.mosseae در مقایسه با قارچ 24/32 , G.fasciculatum درصد افزایش نشان داد. در تیمار تلقیح ترکیبی این گونه قارچ با سویه 173 باکتری سودوموناس و B.subtilis میزان افزایش درصد کلنیزاسیون به 62/2 درصد رسید. میزان افزایش وزن تر و خشک و همچنین تعداد ریزغده تولیدی هر بوته نیز با تلقیح این گونه قارچ در مقایسه با G.fasciculatum به ترتیب 8،3 و30/6 درصد بود. میزان برتری تعداد ریزغده تولیدی در تیمار مایه کوبی با قارچ G.mosseae در شراط گلخانه ای در قیاس با شاهد 40/28 درصد بود. برتری استفاده از این گونه قارچ در بهبود جذب عناصر غذایی در این آزمایش در مورد همه عناصر بجز آهن به اثبات رسید. باکتری سودوموناس فقط بر بهبود جذب دو عنصر نیتروژن و آهن اثر مثبت داشت. از این نظر باسیلوس سبب افزایش میزان جذب عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم و نیز روی شدد. نتایج این پژوهش نشان داد که تلقیح دوگانه قارچ و باکتریPGPR موجب افزایش 22/8 درصد شدت فتوسنتز خالص، 40/7 درصد شدت کلنیزاسیون، 2/9 درصد وزن خشک ساقه، 30 درصد سطح برگ، 35 درصد حجم ریشه، 41/1 درصد تعداد ریزغده، 6/3 درصد جذب فسفر، 14/9درصد جذب آهن و 11/3 درصد جذب منگنز شدند. میزان افزایش تعداد ریزغده با کاربرد مجرد باکتری سودوموناس سویه 173 در مقایسه با شاهد2،/24 درصد بود. بیشترین شدت کلنیزاسیون در تیمار تلقیح تلفیقی G.mosseae+B.subtilis+P173 در رقم اگریا به میزان 35/3 درصد بروز یافت. در این پژوهش قارچ و باکتری سبب افزایش تولید ریزغده با توزیع اندازه یکنواخت(گروه اندازه میانی 20-30 میلی متر) شدند. نتایج سال دوم این پژوهش در شرایط مزرعه ای بیانگر بروز اختلاف معنی دار دو رقم در اغلب شاخص های تحت بررسی بود. قارچ میکوریز و باکتری سودوموناس سویه 173 بر بیشتر صفات ارزیابی شده اثرات مثبت و معنی دار داشتند. در حالی کاربرد B.subtilis تنها عامل بیان تفاوت معنی دار از نظر ارتفاع بوته، سطح برگ و عملکرد غده در واحد سطح بود. بیشترین تعداد غده در اندازه استاندارد و