مقایسه دو روش آماری صطبقه بندی خوشه ای و صتصادفی سیستماتیک از نظر میزان دقت برآورد حجم سرپا، تعداد درخت و تعیین ساختار توده های جنگلی مازندران

نوع محتوی: طرح پژوهشی
زبان: فارسی
استان موضوع گزارش: تهران
شهر موضوع گزارش: تهران
شناسه ملی سند علمی: R-1091925
تاریخ درج در سایت: 27 بهمن 1397
دسته بندی علمی: علوم کشاورزی
مشاهده: 558
تعداد صفحات: 110
سال انتشار: 1392

نسخه کامل طرح پژوهشی منتشر نشده است و در دسترس نیست.

  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این طرح پژوهشی:

چکیده طرح پژوهشی:

در دهه های گذشته جنگل های شمال نسبت به وضع کنونی از یکنواختی بیشتری برخوردار بودند. بنابراین روش های آماربرداری منظم برآوردهایی با دقت مطلوب را تامین می کردند. اما بر اثر برداشت ها و دخالت های غیرطبیعی در توده های جنگلی، ناهمگنی های لکه ای زیاد شده است. این تغییرات همراه با نیازهای اطلاعات مکانی جنگل شناسی نزدیک به طبیعت، تجدید نظر در روش های آماری گذشته را اجتناب ناپذیر کرده است. تحقیق حاضر با هدف سنجش میزان دقت دو روش آماربرداری از جنگل صورت گرفته که معیار قضاوت، نتایج روش سرشماری جنگل (آماربرداری صد درصد) است. این دو روش عبارتند از : الف) روش مورد عمل در طرح های جنگلداری شمال کشور که منظم تصادفی (سیستماتیک) نامیده و تحت شبکه ای به ابعاد ‮‭150‬ در ‮‭200‬ متر و با قطعه نمونه هایی با وسعت یکهزار مترمربع به اجرا در می آید، ب) شیوه نمونه برداری صطبقه بندی خوشه ای که وسعت هر خوشه‮‭7500‬ مترمربع است و از 4 قطعه نمونه هریک به وسعت ‮‭1875‬ مترمربع تشکیل می شود. این بررسی در سری یک طرح جنگلداری حاجیکلا تیرانکلی واقع در جنگلهای جنوب شهرستان ساری اجرا شده است. وسعتی معادل ‮‭116‬ هکتار شامل 4 پارسل تحت آماربرداری صد درصد (سرشماری) قرار گرفت. در پارسل های فرعی (قطعات آماری) با مساحت های ‮‭40‬ ، ‮‭30‬ ، ‮‭23‬ ، ‮‭15‬ و 8 هکتار، در مجموع تعداد ‮‭40239‬ درخت واقع در ‮‭40‬ قطعه نمونه به وسعت ‮‭10‬ آر و ‮‭14‬ خوشه آماری مرکب از ‮‭56‬ قطعه نمونه هریک با وسعت ‮‭1875‬ مترمربع اندازه گیری شدند. شدت آماربرداری در روش خوشه ای ‮‭9/7‬ درصد از مساحت جنگل و در روش منظم تصادفی ‮‭3/44‬ درصد بوده است. این بررسی با پردازش داده ها در چند مقیاس شامل : کل جنگل به عنوان یک جامعه پیوسته و بدون تقسیمات فرعی، واحدهای جغرافیایی (قطعات آماری و پارسل بندی عادی طرح جنگلداری)، چهار نوع گروه بندی داده ها که عبارتند از : شبکه های نمونه برداری در دو نوع : خوشه ای (قطعه نمونه های ‮‭1875‬ و ‮‭7500‬ مترمربع)، منظم تصادفی (قطعه نمونه های با وسعت ‮‭1000‬ مترمربع) و تفکیک داده ها در قالب دسته بندی گونه های درختی انجام شده است. براساس نتایج، جنگل مورد بررسی از نوع دانه زاد، ناهمسال، آمیخته و دارای منشا طبیعی است. متناسب با افزایش مساحت پارسل از ‮‭10‬ هکتار بسمت اعداد بزرگتر، شیب تند کاهش تعداد درختان جوان نسبت به طبقات قطری مجاور، به سمت ملایم شدن پیش می رود و در قطعات آماری ‮‭40‬ هکتاری به توزیع نرمال نزدیک می شود. به نسبت افزایش مساحت پارسل، ضریب لیوکور از ‮‭2/5‬ به سمت ‮‭1/3‬ میل می کند. نتایج بدست آمده از قطعه نمونه های با شکل دایره و وسعت حداقل ‮‭1875‬ مترمربع تحت چیدمان روش خوشه ای برای برآورد حجم سرپا از دقت بالایی برخوردار است و برآورد بدست آمده از این روش درباره تعداد درخت در هکتار و ساختار در مقیاس کل جنگل بصورت سرجمع، گروه بندی برمبنای تقسیمات پارسلی و نیز به تفکیک گونه برای راش و ممرز، نسبت به قطعه نمونه های وسعت ‮‭10‬ آر تحت روش آماری منظم تصادفی به نتایج سرشماری نزدیک تر است. بین میانگین حجم سرپا همه کلاسه های قطری که از طریق دو روش خوشه ای و منظم تصادفی برآورد شده، با آنچه از روش سرشماری بدست آمده با احتمال ‮‭95‬ درصد اختلاف معنی دار وجود دارد. در طبقات قطری ‮‭10‬ تا ‮‭30‬ سانتیمتر نتایج برآورد حجم سرپا دو روش نمونه برداری به روش سرشماری نزدیک است. از طبقه قطری ‮‭30‬ سانتیمتر تا طبقه قطری ‮‭75‬ سانتیمتر برآورد حجم سرپا توسط روش خوشه ای همواره بیش از مقدار واقعی و درصد اختلاف و انحراف زیاد و غیرقابل اغماض است. از طبقه قطری ‮‭75‬ تا طبقه قطری ‮‭95‬ سانتیمتر برآورد کمتر از مقدار سرشماری می شود. در صورت تفکیک گونه ای، از طبقه قطری ‮‭10‬ تا ‮‭50‬ سانتیمتر بین نتایج روش های نمونه برداری و سرشماری از نظر عامل میانگین حجم سرپای گونه راش و نیز گونه ممرز با احتمال ‮‭95‬ درصد اختلاف معنی داری وجود ندارد. در طبقات قطری بزرگتر از ‮‭50‬ سانتیمتر بین هر سه روش آماربرداری از نظر عامل میانگین حجم سرپای گونه راش و نیز گونه ممرز اختلاف معنی داری مشاهده می شود. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که از طبقه قطری ‮‭55‬ سانتیمتر اثر فقدان داده های واقعی حجم درختان قطور و خیلی قطور موجب معنی دار شدن اختلاف برآورد بین نتایج روشهای نمونه برداری با روش سرشماری می شود. در اغلب محاسبات و مقایسه های انجام شده بر روی نتایج برآورد حجم سرپا در هکتار بین دو روش نمونه برداری با سرشماری، ملاحظه می شود که نتایح روش منظم تصادفی نسبت به نتایج روش سرشماری نزدیکی بیشتری از فاصله بین نتایج روش سرشماری با روش خوشه ای دارد. علت این مسیله به مبنای طراحی و تعیین تعداد قطعه نمونه روش منظم تصادفی براساس واریانس حجم جنگل مربوط می شود. در بررسی چهار متغیر : حجم سرپا، تعداد درخت، رویه زمینی در هکتار و ساختار جنگل مورد بررسی، هرقدر مساحت پارسل کوچکتر، تعداد قطعه نمونه ها کمتر و ناهمگنی توده جنگلی بیشتر باشد، اختلاف برآورد روش های نمونه برداری که تحت شبکه ثابت و منظم اجرا می شوند، نسبت به نتایج سرشماری (واقعیت جنگل) افزایش می یابد. بنابراین به منظور افزایش دقت برآورد مشخصه های مذکور، پیشنهاد می شود تیپ های هر پارسل تفکیک شوند و تعیین تعداد قطعه نمونه فقط تابع مساحت نباشد، بلکه متناسب با تنوع تیپ، بیشتر شود و بر ساختار متکی باشد و آرایش خوشه ای مورد استفاده قرار گیرد و برای رفع نقیصه داده های درختان قطور و خیلی قطور در اندازه گیری های روش منظم تصادفی، ابعاد قطعه نمونه باید حداقل ‮‭20‬ آر تعیین شود. واژه های کلیدی : حجم سرپا، تعداد درخت، راش، رویه زمینی، ساختار جنگل، توزیع، خوشه ای، منظم تصادفی.