پیامدهای خطرناک منطقه ای توافق هسته ای ایران

نوع محتوی: طرح پژوهشی
زبان: فارسی
شناسه ملی سند علمی: R-1103561
تاریخ درج در سایت: 6 اسفند 1397
مشاهده: 145
تعداد صفحات: 29
سال انتشار: 1397

نسخه کامل طرح پژوهشی منتشر نشده است و در دسترس نیست.

  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این طرح پژوهشی:

چکیده طرح پژوهشی:

آگاهی یافتن از موضوعات مدنظر اندیشکده ها و موسسات مطالعات راهبردی در جهان یکی از ضرورت های تفکر راهبردی در ایران است. هم چنین بدیهی است که ترجمه گزارش های اندیشکده های خارجی، به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا با هدف توجه دادن کارشناسان و تحلیل گران کشور، و هم چنین جهت اطلاع یابی مدیرانی که در معرض مسایل و تصمیم گیری های راهبردی هستند، عینا ترجمه (بلحاظ انتخاب واژگان معادل) و منتشر می شود. گزارش «پیامدهای خطرناک منطقه ای توافق هسته ای ایران» با این هدف در مرکز بررسی های استراتژیک ترجمه شده است. در این گزارش آمده است: ایران دستاوردهای خود در جبهه های مختلف را که حاصل توافق ژوییه 2015 با کشورهای 1+5 است (پنج عضو دایم شورای امنیت به همراه آلمان) تحکیم بخشیده است. برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که موضوع هسته ای ایران را حل و فصل نمود نیز موجب تقویت دیکتاتوری دینی ایران در حوزه های اقتصادی، تجاری، سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و ژیوپلیتیک شده است. این امر، سنگینی کفه ترازوی تعادل منطقه ای به سمت ایران را تسهیل کرده است. برخلاف آنچه که دولت اوباما ادعا می کرد، برجام به جای تعدیل رفتار ایران موجب تقویت و تشویق نیروهای تندرو نظام شد که پیوسته در تدارک اقدامات تحریک آمیزی هستند که ایالات متحده و متحدانش را تهدید می کند. کاخ سفید در دوران اوباما، با هراس از به خطر افتادن توافقی که آن را میراث آن دولت می نامید، با ملاطفت با نظام ستیزه جوی ایران رفتار می نمود. دولت اوباما با تردید و اکراه به برخی از تحریکات، تهدیدات و چالش های ایران واکنش نشان داد. حالا این خطر روبه رشد وجود دارد که چنین انفعال خوش خیالانه ای موجب القای ضعفی شود که تندروهای ایرانی را بیشتر دلگرم کند، منافع ملی درازمدت ایالات متحده را تضعیف نماید و موجبات دلسردی متحدان آمریکا در این منطقه را فراهم کند که مورد تهدید نظام روزبه روز سلطه جوتر ایران هستند. دولت اوباما تا روزهای پایانی خود، تعامل بی قید و شرط پرمخاطره خود با نظام خودکامه ایران را تغییر نداد، که هرچند با آن به عنوان دولتی مطیع قانون رفتار می کرد، اما سابقه ای طولانی در نقض قوانین بین المللی، حمایت از تروریسم و صدور انقلاب و تشیع افراطی دارد. دولت ترامپ مجبور است که از عواقب زیان بار توافق هسته ای ایران بکاهد و میراث شوم اوباما در خاورمیانه را تعدیل کند. کنگره نیز می تواند نقش مهمی در حفاظت از منافع آمریکا از طریق جلسات نظارتی و قانونی داشته باشد که ایران را نسبت به مسایلی چون هسته ای، تروریسم، موشک های بالستیک و حقوق بشر پاسخگو کند. توافق 1+5 با ایران در برچیده شدن تحریم های ایران بسیار بهتر عمل کرد تا انهدام زیرساخت های هسته ای ایران. در واقع، هیچ کدام از تاسیسات غیرقانونی که ایران به طور مخفیانه ساخته بود، برچیده نشدند. تهران همچنان مجاز است که از تاسیسات غنی سازی اورانیم در نطنز و فردو بهره برداری کند، هرچند که باید این مراکز حداقل به طور موقت به عنوان سایت های تحقیقاتی مورد استفاده قرار بگیرند. حفظ راکتور آب سنگین اراک نیز، اگرچه با تغییراتی که محصول پلوتونیوم آن را کاهش می دهد، مسیر دیگری برای تسلیحات هسته ای گشوده است. همه این تاسیسات، که به صورت مخفیانه ساخته شده بودند و هرگونه عملیات ساخت و سازی در آنها براساس چندین قطعنامه شورای امنیت ممنوع گردیده بود، به واسطه این توافق قانونی شدند. تهران نه تنها در چارچوب برجام تمامی تاسیسات غیرقانونی خود را نگه می دارد، بلکه سانتریفیوژهایی که برای غنی سازی اورانیوم استفاده می کرد را صرفا انبار -و نه نابود- می کند. این بدان معنا است که وقتی محدودیت تعداد سانتریفیوژها و سطوح غنی سازی اورانیوم در 10 تا 15 سال آینده منقضی شود، ایران می تواند فعالیت های غنی سازی خود را گسترش دهد و به سرعت زمان بندی گریز هسته ای[1] را کاهش دهد. اگر در آینده ایران تصمیم بگیرد که در توافق دبه کند، می تواند به سرعت به همه تعهدات خود پشت کند. با وجود این، تحریم های ایران، به ویژه تحریم های سازمان ملل، بلافاصله بازنمی گردند، بلکه زمان زیادی برای اعمال مجدد و تاثیرگذاری آنها لازم است –اگر بتوان دوباره آنها را اعمال کرد. اگر روسیه و چین مخالفت کنند، بالطبع بازگشت تحریم ها با تاخیر بیشتری همراه خواهد بود -طولانی تر از آنچه تحریم ها بتوانند اثرگذاری داشته باشند یا حتی تحریم های سازمان ملل را کلا از ریل خارج کنند.