نمود عشق در اندیشه و اشعار مولانا جلال الدین بلخی رومی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 440

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HICONG02_149

تاریخ نمایه سازی: 13 آبان 1399

چکیده مقاله:

عشق بهمراه عناصر تجلی بخشش، اکسير حيات است و دليل بودن؛ و اگر عشق نبود، هيچ نبود. اين معنا در جهان بينی عرفانی که آثار مولانا نمونه هاي درخشان آن است، عميق تر و لطيف تر بيان می شود. عرفا بر اين باورند که ذات باري تعالی اصل همه محبت ها است و از ذات اوست که محبت در همه پديده هاي آفرينش جاري و ساري می شود. عشق، راز آفرينش و لذت حيات و شالوده تصوف و اساس کارهاي بنيادين درعالم و پايه ي شور و شوق و وجد و نهايت حال عارف است که با رسيدن به کمال، به فنا در ذات معشوق و وحدت عشق و عاشق و معشوق منتهی می شود عشق امانت الهی است که در وجود انسان نهادينه شده و با ذات و فطرت وي سرشته گشته و انسان همواره به دنبال معبود و معشوق حقيقی بوده است. هدف از پژوهش حاضر بيان جايگاه عشق در اشعار مو لانا جلال دين بوده است. روش تحقيق بصورت توصيفی و تحليلی می باشد و ابزار گردآوري اطلاعات از نوع کتابخانه اي و استفاده از تجارب افراد ذي صلاح در اين رسته می باشد. نتايج تحقيق نشان داد که مولوي جلا الدين بلخی روي عشق را عنصر حيات بخش و پايه و اساس آفرينش است و بدون عشق هستی معنا پيدا نمی کند

کلیدواژه ها:

نویسندگان

مجیب الرحمن دهانی

ارشد گروه زبان و ادبیات فارسی ،دانشکده ادبیات فارسی ، سیستان و بلوچستان ، زاهدان، ایران

محمد اکبر سپاهی

استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ولایت ایرانشهر ایران