تأثیر حکمرانی مطلوب بر نظام پولی و بانکی کشور

حکمرانی خوب اصطلاحی است که در ادبیات حقوق عمومی در سال های اخیر از جایگاه ویژهای برخوردار شده است. در علماقتصاد از نقدسیاست تعدیل و گسترش اقتصاد نهادگرایی به نظریه حمکرانی خوب منتج شده است. این نظریه دایره گسترده ای ازسیاست های اجرایی را پیشروی سیاستگذاران قرار می دهد، شناخت این سیاست ها و بومی کردن آن و تاثیر این عناصر و سیاست هابرمقررات گذاری نظام پولی و بانکی کشور دغدغه عمده ما در این پژوهش است. بنابراین سوال اصلی در این مقاله این است کهشاخصه های حکمرانی مطلوب چه تاثیری برتنظیم نظام حقوقی پولی و بانکی کشور دارد؟ در این پژوهش ابتدا سعی در شناخت وزمینه ی پدید آمدن مفهوم حکمرانی مطلوب و شاخصه های آن داشته و سپس تاثیر این شاخصه ها در نظام پولی- بانکی کشور بیان می گردد. هدف این مقاله صرفا گامی برای آغاز مطالعات در این زمینه خواهد بود و مدعی تبین و تطبیق وجامعیت دقیق در همه ابعادآن با نظام پولی بانکی کشور با توجه به فقدان اتفاق نظر در زمینه حکمرانی خوب نمیباشد، - آسیب شناسی نظام پولی و بانکی کشوردر پرتو شاخصه های حکمرانی مطلوب و داشتن نسبت بین این دو از یافته های اولیه ی مقاله است.