خودکارآمدی: رابطه با عدالت سازمانی و هوش عاطفی

هدف این پژوهش بررسی رابطه عدالت سازمانی و هوش عاطفی با خودکارآمدی کارکنان آموزش و پرورش ناحیه ۲ خرم آباد بود. تحقيق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری کلیه کارکنان آموزش و پرورش ناحیه ۲ خرم آباد به تعداد ۹۳ نفر بودند. به علت حجم کم جامعه آماری از روش سرشماری برای نمونه گیری استفاده شد تمام افراد جامعه آماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با پرسش نامه استاندارد هوش عاطفی سیبر و شرینگ (۱۹۹۸)، پرسشنامه استاندارد عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (۱۹۹۳) و پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی عمومی شرر (۱۹۸۲) جمع آوری و با نرم افزار 21spss و آزمون های کلوموگروف اسمیرنوف و آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین عدالت سازمانی و ابعاد آن خودکارآمدی کارکنان آموزش و پرورش رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین هوش عاطفی و ابعاد آن با خودکارآمدی کارکنان آموزش و پرورش رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین ابعاد عدالت سازمانی دو بعد عدالت توزیعی و عدالت مراودهای قدرت پیش بینی تغییرات در متغیر وابسته خودکارآمدی را داشته و ۴۲ / ۹ درصد تغییرات متغیر وابسته خودکار آمدی توسط دو متغير عدالت توزیعی و عدالت مراودهای پیش بینی می شود و از بین ابعاد هوش عاطفی سه بعد خود کنترلی، همدلی و مهارت های اجتماعی قدرت پیش بینی تغییرات در متغیر وابسته خودکارآمدی را داشته و ۶۸/ ۱ درصد تغییرات متغیر وابسته خودکارآمدی توسط سه متغیر خودکنترلی، همدلی و مهارت های اجتماعی قابل پیش بینی است.