تحلیل روایی داستان حضرت مریم (س) در قرآن کریم و عهدین بر پایۀ روش گریماس

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 461

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLP04_142

تاریخ نمایه سازی: 4 آذر 1399

چکیده مقاله:

قرآن کریم و عهدین نوعی متن زبانی به شمار می روند که در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران در زمینه های مختلف قرار گرفته اند؛ این متون سرشار از روایاتی هستند که جهت انتقال معنا به کار رفته اند، لذا پژوهشگران حوزۀ روایت شناسی نیز از این قافله جانمانده و سعی داشته اند با نگاهی نو این روایات را مورد بررسی قرار دهند. علم روایت شناسی کمک می کند بتوان بهجلوه های نوینی از روایت ها دست یافت، به این صورت که سعی دارد با استفاده از بررسی ساختار روایت ها به دستور زبان روایت دست یابد. گریماس از دانشمندان صاحب نظر علم روایت شناسی می باشد که نظریات وی بر پایۀ لانگ و دستور زبان روایت استوار است. وی معتقد است هر کنشگر روایت دارای یکی از شش نقشی است که در تقابل های دوگانه فرستنده گیرنده، فاعل-مفعول و یاری کننده-بازدارنده قرار دارند. در این پژوهش داستان حضرت حضرت مریم (س) از قرآن کریم و عهدین انتخاب شده و با روش تحلیلی-توصیفی بر پایۀ نظریات گریماس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحلیل نشان می دهد که داستان حضرت مریم هم در متن قرآن کریم و هم در عهدین از الگوی ارائه شده توسط گریماس پیروی می کند به این صورت که مشاهده می شود در قسمت های مختلف داستان پاره های ابتدایی، میانی، انتهایی، نیروهای تخریب کننده و سامان دهنده وجود دارند.

نویسندگان

مرتضی عرب

استادیار دانشکده حقوق و الهیات دانشگاه شهید باهنر

یدالله آقاعباسی

استادیار دانشکده ادبیات دانشگاه شهید باهنر

معصومه سبک دست

دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهید باهنر