اثربخشی روند تدریس مبتنی بر نقشه های مفهومی بر باورهای هوشی و خودتنظیمی یادگیری دانش اموزان مقطع متوسطه در درس فارسی

پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش تدریسی مبتنی بر نقشه های مفهومی بر باورهای هوشی وخودتنظیمی یادگیری دانش آموزان مقطع متوسطه در حال فارسی انجانم شد که از نوع شبه آزمایشی و از لحاظ هدف کاربردی است و همچنین ماهیت پژوهش به شیوه توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 1388-99 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 60 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دوابزار استاندارد، مقیاس باورهای هوشی عبدالفتاح و یتس و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ ودی گروت استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین گروه ازمایش و کنترل در پس آزمون،تفاوت معنی داری وجوددارد واستفاده از روش تدریس مبتنی بر نقشه های مفهومی، به خوبی توانسته است باورهای هوشی و یادگیری خودتنظیم دانش اموزان را ارتقاء دهد. با توجه به نتایج این پژوهشف به منظور ارتقاء باورهای هوشی و یادگیری خودتنظیم، استفاده از روش تدریس نقشه مفهومی پیشنهاد می شود.