آنچه جرجانی از استعارۀ مفهومی نمیگوید
محل انتشار: دوفصلنامه کهن نامه ادب پارسی، دوره: 10، شماره: 2
سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: انگلیسی
مشاهده: 261
فایل این مقاله در 30 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_CLASS-10-2_014
تاریخ نمایه سازی: 15 آذر 1399
چکیده مقاله:
استعارۀ مفهومی یکی از دستاوردهای نوین زبانشناسی شناختی است. این نظریه استعاره را فراتر از یک تمهید بلاغی مینگرد و آن را یکی از سازوکارهای بنیادین ذهن انسانی میشمرد. بر اساس این نظریه کل نظام زبان- و حتی کل نظام تفکر در بشر- با کارکردهای استعاری شکل میپذیرد. این نظریه بسیار بدیع به نظر میرسد امّا از آنجایی که در میان آرای بلاغیون اسلامی – و به ویژه در آرای جرجانی- مواضعی دیده میشود که استعاره را با ایجاد معنی و مفهومسازی پیوند میدهد، بعضاً به عدم تازگی نظریۀ استعارههای مفهومی حکم میکنند و بلاغیونی همچون جرجانی را مبدع اوّلیّۀ این نظریه میپندارند. در این پژوهش صحت و اعتبار این ادعا سنجیده شده است. بیتوجهی به آبشخور معرفتی نظریهها ممکن است باعث پنداشتِ یکسانی آنها شود. از آنجا که استعارههای مفهومی از یافتههای زبانشناسی شناختی است، به اصول و مبانی این شاخۀ علمی متعهد است؛ اصول و مبانیای که در تاریخ فلسفۀ غرب و شرق تازگی دارد و در میان آرای بلاغیون اسلامی اثری از آن نیست. در این نوشتار کوشیدهایم نشان دهیم که چرا این اصول و مبانی، زاویۀ دید جدیدی رو به مفهومِ استعاره باز میکند و بدون توجه به مبانی معرفتی آن، حرفِ تازۀ استعارههای مفهومی ناشنیده میماند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
شایسته سادات موسوی
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
محمود رحیمی
دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی