ارتعاش هوش ذرات و بررسی حافظه سلولی در ایجاد میدان های کوانتومی هوش

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 2,197

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PCESCONF02_020

تاریخ نمایه سازی: 2 دی 1399

چکیده مقاله:

پنهان شده در تمام ذرات پیداتر از این شدن چگونه؟در این مقاله تالیفی ، هوش در پنج حوزه روانشناسی، ژنتیک، کوانتوم، فیزیک کیهانی و هستی شناسی مورد کاوش قرارگرفته است و حاصل تجزیه و تحلیل ده ها نظریه علمی بوده و سعی شده است، هوش تا حد امکان علمی و منطقی و بدون پیش داوری تفسیر شود.مفاهیم هوش بازتعریف و پارادایم جدیدی از هوش به اندیشه درآمده است.چند میلیارد سال پیش بر اثر حادثه ای که هنوز علت آن را نمیدانیم، اولین نشانه های حیات بر روی زمین آغاز شد و در طی سه میلیارد سال، تکامل از یک تک سلول موجوداتی با آرایه های خیره کننده از پیچیدگی و زیبایی را خلق کرده است، بدون متفکر هوشمند امکان هستی هوشمند نبود اگر تصادف هم باشد تصادفی هوشمندانه بود.هستی در تعادل هوشیاری بسر میبرد یعنی هوش بین تمام ذرات تقسیم شده است و از سوی دیگر این هوشیاری در تناسب با ناهشیار قرار دارد و هر فرآیندی که این تعادل را بهم بزند موجب آشفتگی و پریشانی میشود که نمونه بارز آن دستکاری ژنتیک انسان است، که موجب نقص در ناخودآگاه خواهد شد، زیرا هوش به شکل برهمکنش ترکیبی عمل میکند، یعنی یک طرف معادله هوش را بهم بزنی، نمیدانی آنسوی معادله چه اتفاقی خواهد افتاد. وراثت، محیط و فرآیند توسعه مغز سه عامل تعیین هوش فرد هستند و عامل توسعه مغز از درهمتنیدگی میلیاردها ریزلوله عصبی و فرآیندهای ترکیبی تشکیل شده است.ذرات بنیادین خواص مشابهی با سلولهای بنیادین دارند ذرات بنیادین تا قبل از مشاهده در حالت برهمنهی قرار دارند یعنی هیچ چیز در مورد وجود یا مکان آنها نمیتوان گفت، سلولهای بنیادین هم تا قبل از تبدیل شدن به عضو نمیتوان پیشبینی کرد که میخواهند به چه اندامی تبدیل شوند.چهار نیروی بنیادین شناخته شده در طبیعت همگی در آغاز یکی بوده اند.همجوشی هسته ای که آغاز مهبانگ بود و دنیاها را ساخت بدون هوش ذرات امکان وجود نداشت، این هوش ذرات بود که در آن لحظه خاص به جای شکاف هسته ای راه سخت تر یعنی همجوشی هسته ای را برگزید زیرا در شرایط عادی ذرات میل به همجوشی ندارند و تحت شرایط خاص و اجبار تن به همجوشی میدهند. براساس تفسیر کپنهاگی قبل از وجود هر پدیده باید ناظر آن وجود داشته باشد، بدون ناظر امکان وجود نیست. براستی فراناظر هوشمند هستی که بود؟ آن فراناظر در کجای هستی شاهد مهبانگ بود؟ آن هیچ هوشمند چه بود؟ در بیزمانی و بیمکانی، هستی هوشمند در کجا شکل گرفت؟ شاید تمام هستی هوش باشد؟ شاید ما فقط اندیشه ای باشیم در هوش هستی؟ شاید ما هنوز به هستی درنیامده باشیم؟

نویسندگان

علی بیگدلی

کارشناس ارشد روانشناسی شرکت ملی نفت ایران