رابطه کیفیت زندگی کاری و تنظیم شناختی هیجان با پریشانی روانی معلمان زن

مفهوم كیفیت زندگی كاری طی قرن های متمادی همواره موضوعی چالش برانگیز و متاثر از نوع جهان بینی افراد بوده است. لذا بررسی عوامل مرتبط به آن ضرورت خود را نمایان می سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه كیفیت زندگی كاری و تنظیم شناختی هیجان با پریشانی روانی معلمان زن انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس ناحیه 2 شهر قزوین بود. حجم نمونه 300 نفر از معلمان زن بود كه به شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شد و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه كیفیت زندگی كاری والتون ( 1973 )، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران ( 2002 ) و پرسشنامه پریشانی روان DASS-21 بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها نشان دادند بین دو متغیر كیفیت زندگی كاری با پریشانی روانی رابطه معنی داری وجود دارد (P>0/05). همچنین ضریب همبستگی بین دو متغیر تنظیم شناختی هیجان با پریشانی روانی نیز معنی دار بود (P>0/05). افزون بر این، كیفیت زندگی كاری و تنظیم شناختی هیجان توانستند 52% واریانس پریشانی روانی را در معلمان زن پیش بینی كنند. هرچند نقش كیفیت زندگی كاری در این پیش بینی قوی تر بود.