بررسی رابطه بین شایستگی های مدیران و پیشرفت سازمانی بر اساس ابعاد مدل ICB

انتخاب و بکارگیری مدیران کاردان و حرفهای همواره از الزامات تعالی هر سازمان به شمار می آید. مهمتریندلایل رواج و محبوبیت رویکرد شایستگی بر این مبنا استوار است که سازمانهای امروزی درگیر رقابت هستندو برای کاهش هزینه ها و بهبود مستمر عملکرد خود تحت فشار می باشند، لذا لازم است که تلاش های موثریبرای ایجاد، حفظ و ارتقای قابلیت خود نمایند. پژوهش های شایستگی یکی از مهمترین زمینه های پژوهشی وبهترین راه تشخیص صلاحیت های شغلی یک حرفه است و هدف آن تشخیص دانش و مهارت های مورد نیازبرای انجام یک شغل است. در این پژوهش سعی شده است پیشرفت سازمان ها بر اساس ابعاد موجود دراستاندارد ICB مورد بررسی قرار گیرد که در نهایت مشخص گردید برای بهبود توسعه سازمانی می توانشایستگی مدیران و ابعاد آن شامل شایستگی های فنی، فردی و زمینه ای را ارتقاء بخشید.