دیالکتیکِ ساختاری در دولت نظامی‌گرای افشار

سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 190

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_HII-22-16_004

تاریخ نمایه سازی: 21 اسفند 1399

چکیده مقاله:

تاریخ ایران در دوره اسلامی شاهد ظهور دولت‌های نظامی‌گرای متعددی همچون غزنویان، ایلخانان، تیموریان و افشاریان بوده است.از میان دولت‌های یاد شده، سلسله افشار عمری به غایت کوتاه داشت. این مقاله با هدف بررسی علل فروپاشی زودهنگام دولت نظامی‌گرای افشاری تهیه شده است.فرضیه اصلی مقاله این است که فقدان ارتباط مناسب میان ساختار سیاسی و ساختار اجتماعی موجب بی‌ثباتی سیاسی و در نهایت فروپاشی این دولت شد.برای ارزیابی این فرضیه، پس از زاویه چارچوب نظری پژوهش، داده‌های مربوط به ویژگی‌های ساختار اجتماعی و سیاسی این دوره با استفاده از منابع دست اول تاریخی و پژوهش‌های نوین جمع‌آوری شد.سپس با بررسی ابعاد مختلف ارتباط میان این دو سطح ساختاری و تدقیق در پیامدهای آن، نتایج زیر به دست آمد:در دوره افشاریه به علت عدم تعامل ساختاری مناسب در سطح کلان نظام سیاسی، شکاف‌های اجتماعی در عرصه سیاسی بازتولید شد و انسجام گروه‌های حاضر در ساختار قدرت به هم خورد.به عبارت دیگر، نظام سیاسی از ایجاد پیوند مناسب میان گروه‌های مختلف اجتماعی ناتوان ماند و نتوانست ارتباط عقیدتی یا اشتراک منافع یا هویت فراگیر جمعی در بین آن‌ها ایجاد کند.در نتیجه، همکاری آن‌ها در قالب چارچوب‌های دولت عملی نشد.از سوی دیگر، به دلیل فاصله گرفتن نظام سیاسی از مردم، دولت پشتوانه‌های اجتماعی خود را از دست داد که در نهایت به بی‌ثباتی و فروپاشی زودهنگام آن منجر شد

نویسندگان

احمد درستی

دکترای علوم سیاسی و پژوهشگر دانشگاه امام حسین(ع)