خوانش رویکرد تکامل گرایانه »جان دیویی« و »توماس هاکسلی« و نسبت این دیدگاه با اخلاق
محل انتشار: دومین کنفرانس ملی علوم انسانی و توسعه
سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 434
فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
HUDE02_245
تاریخ نمایه سازی: 1 اردیبهشت 1400
چکیده مقاله:
تکامل ازجمله مباحثی است که حجم قابلتوجهی از اهتمام آکادمیک فلسفه غرب را به خود اختصاص داده است؛ این رویکرد به دلیل برخی عناصر مفهومی خود بهناچار وارد فلسفه اخلاق نیز شده است؛ و ناخودآگاه موجد برخی گزاره های اخلاقی نیز شده است؛ پژوهش حاضر باهدف کلی بررسی رویکرد تکاملگرایی، دیدگاه جان دیوئی را با استفاده از یکی از مهمترین دیدگاه ها پیرامون تکاملگرایی یعنی نظریه توماس هاکسلی موردبررسی قرار داده است؛ هدف از چنین پژوهشی تبیین این مهم است که فلسفه تکامل در مغرب زمین تابع مقدمات و توالی یکسانی است؛ و صرف ارائه نظرات گوناگون به معنای گستردگی اندیشه در این حیطه نیست؛ چراکه اکثر نظریه ها در این عرصه ازجمله هاکسلی و دیوئی از یک سیاق تک خطی سخن میرانند و سایر اندیشه ها را موجه تلقی نمیکنند؛ بر این اساس پژوهش حاضر با طرح این سؤال که اشتراکات نظری دیوئی و هاکسلی پیرامون تکامل چیست و این اشتراکات چه تأثیری بر تالی فلسفه تکامل گذاشته است؛ این فرضیه را مطرح مینماید که تکامل از دیدگاه هر دو تابع انگیزه های بشری است؛ و آنها دغدغه های بشر را برای طرح گوناگون تکامل ناشی از تحولات تاریخ بشری میدانند؛ و الا در تمام ادوار زندگی انسان، انگیزه و تأثیر طبیعت تنها عامل تکامل بوده است؛ تالی چنین دیدگاهی این است که اخلاق همواره تابع غریزه است و بهخودیخود اصالتی برای تکامل انسان ندارد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به بررسی یافته های خود خواهد پرداخت.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
گل قز بیرامی
دانشجوی دکترای رشته فلسفه وکلام اسلامی