اهمیت معرفت شهودی و بررسی آن با نظریه های رشدی و متون حکمت ایرانی

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 353

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CPCAUMA01_034

تاریخ نمایه سازی: 11 اردیبهشت 1400

چکیده مقاله:

در دنیای امروز علارغم تمام ساز و کارها و پیشرفت کنونی، همچنان به قول شیخ بهایی، سایه ای از افسردگی همچونان پالانی بر جان انسان امروز سنگینی میکند. پرسشی که این نگارش میخواهد در ذهن خواننده تداعی کند این است که آیا ناکارآمدی انسان در پیوند عقل جزوی با عقل کل و یا به روایت نیروی انسانگرایی، خاموشی یا تحریف نیروهای خودشکوفا دهنده ناب درونی، علت ریشه ای این درد میتواند باشد یا خیر؟شاید در نگاهی عمیقتر، بتوانیم ریشه این افسردگی را نه صرفا۰ در اصلاح ظواهر سبک زندگی و نظریه های رایج روان درمانی، بلکه در گسستگی مکانیزم عقلی انسان از اتصال به منبع شعف و بهجت زندگانی بدانیم؛ به عنوان مثال، مولانا در دورهای میزیسته است که از حمله مغول تا نیشخند استدلالیون زمان کم دشوار نبوده است ولی همچنان میگوید این جهان برای من همچون جنت است زیرا با جوهر آن در صلح هستم. در این مقاله بر آنیم، که با نظری بر این مساله از منظر متون حکمی، نظریه های انسانگرایی در حوزه رشد و همچنین، با اشاره به دغدغه های موجود در حوزه رشد معنوی کودک، پاسخی برای این پرسش بیابیم. همانطور که خواهیم دید رویکرد انسانگرایی در نظریه های رشدی، در تبیین نیروی خودشکوفا دهنده درونی با سمت و سوی اعتلایی، توصیف متون حکمی از عقل کل و موهبت های این اتصال را به ذهن متبادر میکند و از طرفی پرهیز از غیراصیل بودن و گیر افتادن در تار و پود مکانیزمهای دفاعی، تجربیات با واسطه و اسنادهای شرطی، با مبانی نهی شده در زمینه عقل جزوی همپوشانی قابل توجهی دارد.

نویسندگان

مرجانه فرهودی

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه محقق اردبیلی