تاثیر روانشناسی مبتنی بر فطرت درسلامت روان وکارکردهای رفتاری- شناختی انسان

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 903

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

EPHCONF01_156

تاریخ نمایه سازی: 5 خرداد 1400

چکیده مقاله:

روانشناسی مبتنی برفطرت به عنوان دانشی تکمیلی بر دیگرمکاتب روانشناسی)روانکاوی،سایکوآنالیز،رفتارگرا،شناختگرا،انسان گرا( که قابلیت و کفایت پیش بینی، پیشگیری در سطوح سه گانه )اولیه ثانویه وثالثیه(تشخیص، غربالگری، درمان وتوانبخشی)بازتوانی و توانمندسازی( افراد دارای محدودیت و معلولیت و با نیازهای ویژه )افراد استثنایی( را واجد میباشد به خصوص در اختلالات شناختی هیجانی-انگیزشی، اختلالات رفتاری اضطرابی و شخصیتی میتواند اثر درمانی کاملی داشته باشد وهمچنین به صورت کارا وکاراآمد در اختلالات ذهنی مغزی، حسی عصبی، عصبی عضلانی وجسمی-حرکتی برای افراد دچار محدودیت های زیستی روانی نقش اساسی در اتیولوژی پاتولوژی و اپیدمیولوژی و مورفولوژی داشته باشد . این دانش می کوشد با الهام از تعالیم وحیانی و گرایش های طبیعی انسان را به سمت وسوی کمال، سلامت روان، تعالی و تکامل روح و روان، ایجاد و ارتقاء آرامش، رشد در ابعاد ومحورهای گوناگون، رضایتمندی و سازگاری با محیط پیرامون و موقعیت های ایجابی و ایجادی سیر وسوق دهد شناخت فطری به عنوان بینش شهودی و گرایش حضوری نسبت به هستی محض و کمال نامحدود، در وجود و سرشت همه انسانها تعبیه شده و تمامی افراد بشر یک نوع شناخت و گرایش و تمایلی به وجود و کمالی برتر دارند تا خود را به آن مقام نزدیک کنند تا هم منافع و نیازهای درونی و بیرونی خود را مرتفع کنند و هم از ضرر و زیانهای مهم، خود را برهانند، لذا در برابر چنین کمالی نامحدود و مدبری حکیم، کشش شاهدانه و پرستش خاضعانه دارند. پس وقتی چنین شناخت و گرایشی در وجود تمامی انسانها باشد حتما مستلزم آن است که این کمال مطلق و نامحدود وجود داشته باشد که او همان خداوند است و الا تمامی این بینشها و تمایلات لغو و عبث خواهد بود .این نوع علم ودانایی به عنوان خودآگاهی ویافته های درونی میتواند برای همه عصرها و نسلها وبرهه ها وبحران ها به صورت فرامرزی به جهت اینکه فطرت زبان همه انسانهاست که واجد تمام ویزگی ها و شاخصه های اعتبار، روائی، کارآمدی، ثبات می باشد روانشناسی فطرت بنیان)فطرت گرا( تجلی گاه اراده امید انگیزه عشق به همنوع عشق به خالق و طبیعت وانعکاس دهنده توانمندیها در عرصه هاو ابعاد زیستی روانی اجتماعی فرهنگی معنوی-مذهبی مختلف می باشد. فطرت که سرشتی ویژه و آفرینشی خاص میباشد اکثرا یا همیشه برای انسان استعمال میشود و این غیر از«طبیعت»ویا«طبع»است که در همه موجودهای جامد یا نامی و یا بدون روح حیوان ی یافت میشود . مثلا گفته میشود که طبیعت آب و یا فلان میوه چنین است و البته واژه طبیعت بیشتر در غیر بیجان به کار می روددر جاندارها مثل گیاهان و حیوانات و انسان هم به کار میرود، ولی در آن جنبه هایی است که با بی جانها مشترکند . فطرت غیر از غریزه است چون که غریزه در حیوان است و در انسان در بعد حیوانیش موجود است، لذا واژه غریزه کمتر برای انسان به کار میرود مثل غریزه گرسنگی یا غریزه جنسی