پدیدارشناسی، «راه» تفکر و تحقیق
محل انتشار: فصلنامه پژوهش های فلسفی، دوره: 13، شماره: 29
سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 214
فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PHILO-13-29_007
تاریخ نمایه سازی: 8 خرداد 1400
چکیده مقاله:
تفکر که به عنوان وجه متمایزکننده بشر از سایر موجودات است، دلیل فرهنگی خواندن انسان نیز هست. تفکر نه صرفا یک گام یا خطی بسته بلکه یک "راه" منسجم و یکپارچه و درعین حال پرفرازونشیب است. ضرورت "به راه درآمدن" تا در وجود طالب و محقق، نهادینه و خودانگیخته نشود نمیتواند از روشنایی و پیامدهای عمیق آن بهرهمند شود. پدیدارشناسی در اصل "راه"ای برای اندیشیدن است، فراتر از آنکه در محدودهی یک مکتب فلسفی یا "روش" خلاصه شود. طریق پدیدارشناسی، تلاشی قاطعانه برای غنا بخشیدن به جهان تجربه آدمی است، جهانی که در آن وجوه مختلف پدیدههای هستی، یا کمتر موردتوجه قرار میگیرند و یا در سایه رفته و به مرور برای ما از شکل افتاده اند. رسالت "راه" برای بازیابی و افشاگری وجوه دیگری از هر آن چیزی است که در جهان وجود دارد و ما نسبت به آن دچار غفلت شده ایم. در نوشته پیش رو نگارنده با دغدغهای هستی شناسانه و آشنایی با آسیب های موجود در حوزه تحقیق، به گام هایی از "راه" پدیدارشناسی برای نگریستن چند وجهی و جامع به پدیده ها در راستای وفادار ماندن به آنها می پردازد و از این رهگذر به تفاوت "روش" با "راه" با تکیه بر مبانی فکری پدیدارشناسی ورود پیدا می کند تا بتواند منتقد استفاده از عنوان "پدیدارشناسی" همچون یک زیور یا صرفا به مثابه توصیفی دلبخواهی باشد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
مرضیه پیراوی ونک
دانشیار گروه پژوهش های عالی هنر، دانشگاه هنر اصفهان