نقد و بررسی تاثیر رنسانس در اومانیسم
محل انتشار: اولین کنفرانس ملی مدیریت، اقتصاد و علوم اسلامی
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 459
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NCMEI01_032
تاریخ نمایه سازی: 18 خرداد 1400
چکیده مقاله:
رنسانس، جنبش نوزایش هنری، اندیشگی و علمی در سده ی چهاردهم میلادی، در شمال ایتالیا آغازید. رنسانس هنر غربیرا در همه زمینه ها از ریشه دگرگون ساخت و فراتر از آن ، بر شیوه ی نگرش به انسان و طبیعت و رابطه با خداوند تاثیریژرف نهاد و راه یکی از شگرف ترین پدیده های تاریخ بشری یعنی مدرنیته را گشود. دوران رنسانس (قرن های ۱۴ و ۱۵) را آغازظهور اومانیسم جدید در فرهنگ غرب می دانند. اصولا رنسانس خود پدیده ای اومانیستی است. دو چیز دوران رنسانس را ازدوره های قبل از خودش متمایز می کند: کشف جهان وکشف انسان. اول ،میل به کشف جهان، میل به کشف عالمی است که ازنظر نجومی بسیار بزرگتر از محدوده قابل مشاهده ماست. دوم، کشف عظمت های انسان و بازگشت به کرامت انسانی نیز ازنشانه های بارز این دوره است؛ انسان رنسانس، از حیث فردی، دارای کرامتی است که نمیتوان مانند کودک با او رفتار کرد.بنابراین تمام چیزهای اطراف او، از روابط خانوادگی گرفته تا رابطه با بالا دست و زیر دست، تغییر می کند.در اندیشه غرب بعد از قرون وسطی و در دوران رنسانس شاهد تحولات فراوانی هستیم. در این اندیشه افسار گسیخته غربزده ، انسان بر جایگاه خدا تکیه زده و خواسته های او محوریت پیدا نموده، همه باید مطیع خواسته های انسان باشند.در این مقاله بر آن هستیم که یک تعریف روشنی از رنسانس و اومانیسم، بیان شود و تاثیراتی که دوران رنسانس در اومانیسمو انسان محوری گذاشته است ، نیز بررسی و به آن پرداخته شود. ضمنا نظرات دانشمندان مسلمان ،راجع به این مساله تحلیل شود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
محمد مرادی
دانشجوی کارشناسی ارشد مدرسی معارف اسلامی دانشگاه تهران