هوش معنوی و راهبردهای مقابله در دانش آموزان دبیرستانی تیزهوش و عادی شهر قم

هدف پژوهش حاضر بررسی یافتن ارتباط بین هوش معنوی و راهبردهای کنار آمدن با محیط یا همانراهبردهای مقابله و مقایسه آن در دانش آموزان عادی و تیزهوش استان قم است. جامعه این پژوهش شاملتمام دانش آموزان دوره متوسطه دوم استان قم می باشد. نمونه این پژوهش شامل ۲۹۷ نفر (۱۴۶ پسر و۱۵۱ دختر) بود که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری احتمالی طبقه ای استفاده شد. برای جمع آوریداده ها از پرسشنامه هوش معنوی یکپارچه ISIS و مقیاس های هشتگانه ی پرسش نامه ی راهبردهایمقابله ای لازاروس- فولکمن استفاده شد. برای تحلیل آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیرهاستفاده شد. نتایج نشان داد بین نمره کلی و ابعاد هوش معنوی با راهبردهای مقابله همبستگی مثبتمعنادار وجود دارد. به عبارت دیگر هرچه فرد از هوش معنوی بالاتری بالاتر باشد از راهبردهای مقابلهکارآمدتری استفاده می کند. همچنین در حدود ۱۳ درصد واریانس تغییرات در راهبرد مقابله خویشتن داریاز روی نمره کلی هوش معنوی قابل تبیین است. همچنین در حدود ۱۸ درصد واریانس تغییرات در راهبردمقابله بازبرآورد مثبت از روی نمره کلی هوش معنوی قابل تبیین است.