پیشبینی خلاقیت سازمانی بر اساس خودپنداره خلاقانه، بازبودن نسبت به تجربه و تفکر انتقادی (مورد مطالعه: کارکنان اداره آموزش و پرورش کرمانشاه)

همه سازمانهای دولتی و غیر دولتی از جمله آموزش و پرورش برای بقا و پیشرفت روزافزون نیازمند اندیشه های نو و نظرات بدیع وتازه هستند. مطالعات بسیاری به بررسی عوامل موثر برخلاقیت در سازمانها پرداخته و فاکتورهای گوناگون بسیاری را شناسایی کرده اند. هدف از این پژوهش پیش بینی خلاقیت سازمانی بر اساس خودپنداره خلاقانه، بازبودن نسبت به تجربه و تفکر انتقادی کارکنان آموزش و پرورش کرمانشاه بود. حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش را کلیه کارکنان آموزش و پرورش کرمانشاه در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ تشکیل میدادند. اعضای نمونه ۳۵۰ نفر از کارکنان آموزش و پرورش کرمانشاه بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها ازپرسشنامه پنج عامل شخصیت، مقیاس باز بودن نسبت به تجربه، خلاقیت سازمانی تورنس، تفکر انتقادی واتسون و گلیزر استفاده شد. داده ها با روشهای آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی ساده، رگرسیون گام به گام، رگرسیون تک متغیری، رگرسیون چندگانه، معناداری ضرایب همبستگی چندگانه) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان دادکه در سطح <۰/۰۵ رابطه بین خلاقیت سازمانی با خودپنداره خلاقانه، بازبودن نسبت به تجربه و تفکر انتقادی مثبت و معنیدار است. یافته ها همچنین نشان داد که متغیرهای پیشبین به طور کلی ۳۶ درصد از واریانس خلاقیت سازمانی را تبیین میکنند و خود پنداره خلاقانه قوی ترین پیشبینی کننده آن بود. به طور کلی نتایج حاکی از اهمیت نقش متغیرهای خودپنداره خلاقانه، بازبودن نسبت به تجربه و تفکر انتقادی در پیشبینی خلاقیت سازمانی بود. بنابراین چنانچه با استفاده از روشهای آموزشی بتوان میزان خودپنداره خلاقانه، بازبودن نسبت به تجربه و تفکر انتقادی را افزایش داد میتوان سطح خلاقیت سازمانی را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش داد.