تاثیر طلاق در بزهکاری زنان

خانواده اصیل ترین نهاد جهانی است که جامعه خود را تغذیه می کند و آنها را می سازد. مهمترین عامل فروپاشی این نهاد ارزشمند، متارکه یا طلاق است. هرچند طلاق از ابتدای زندگی اجتماعی بشر وجود داشته اما در هرعصری، درصد نسبی طلاق در حد معقولی بوده و وجود آن ضرر جبران ناپذیری به بنیاداجتماع وارد نمیساخته است؛ ولی امروزه جامعه انسانی، شاهد افزایش روزافزون نرخ طلاق است به طوری که بیم نابودی بنیاد خانوادهوجود دارد و به دنبال آن جامعه شاهد ازدیاد جرایم، انحرافات اجتماعی، ناهنجاری های روانی و انواع بیماری های روان پریشی در افراد مطلقه است.زنانی که طلاق می گیرند به جرایم زیادی مانند فحشا، روسپیگری و تن فروشی، قاچاق مواد مخدر، سرقت و ... گرایش پیدا می کنند، و از طرفی در دام افراد تبهکار می افتند و به بزه دیدگی قاچاق به کشور های اروپایی، سوء استفاده های جنسی، بردگی جنسی و ... دچار می شوند. از طرف دیگر تاثیرات روحی و روانی که طلاق بر روی زنان می گذارد انکار ناپذیر است. زنی که طلاق می گیرد از خانواده و جامعه طرد می شود، و ممکن است از فرزندان خود دور شود، تنها شود و مشکلاتی در انتظارش باشد که قابل پیش بینی نباشد. زنان مطلقه برای اینکه بتوانند از پس هزینه ها و مخارج خود بر بیایند مجبورند تن به کارهایی بدهند که دور از شئون اخلاقی و عرف جامعه است. ممکن است به جرایمی مانند روسپی گری، جرایم مواد مخدر، تکدی و ... روی بیاورند تا بتوانند خرج خود را در بیاورند.