سناریوهای آینده ی مشارکت عمومی در خط مشی گذاری ایران
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 588
فایل این مقاله در 25 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_STRA-12-45_010
تاریخ نمایه سازی: 19 مرداد 1400
چکیده مقاله:
مقدمه و هدف: منشا مشارکت عمومی در فرآیند تصمیمگیریهای سیاسی به دموکراسی در یونان باستان بازمیگردد و در قرنهای بعد در معرض تغییرات مداوم بوده است. پس از یک مرحله بیتوجهی در نیمه نخست قرن بیستم، از دهه ۱۹۶۰، مشارکت عمومی به عنوان یک ابزار اساسی توسط دولتها برای تقویت مشروعیت، اعتماد عمومی به دولت و بهبود شفافیت فرآیندهای تصمیمگیری مورد استفاده قرار گرفت و به شکلی ویژه در سالهای اخیر با گسترش انقلابی فناوری اطلاعات و ارتباطات از اهمیت بالایی برخوردار شده است. در ایران نیز این موضوع به تازگی مورد توجه خطمشیگذاران قرار گرفته است. بااین حال، در حال حاضر در ایران شهروندان کمتر در فرایند خطمشیگذاری عمومی نقش ایفا مینمایند. به طوری که این کمبود به عنوان یک چالش و ضرورت تعامل سیستم خطمشیگذاری عمومی با شهروندان و جامعه مدنی به عنوان یک نیاز اساسی مطرح گردیده است و نیازمند پژوهش است. علیرغم بحثهای دانشگاهی زیادی که در زمینه مشارکت عمومی وجود دارد، در مورد اینکه تا چه میزان امکان بهکارگیری سازوکارهای مشارکت مستقیم در خطمشیگذاری در آینده ایران وجود دارد، پژوهشی انجام نشده است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی سناریوهای آینده مشارکت عمومی در خطمشیگذاری است. روششناسی: پژوهش حاضر از نظر رویکرد، آینده پژوهانه است. آیندهپژوهی دارای روشهای چندگانهای است، در این پژوهش از روش برنامهریزی سناریو به عنوان روش اصلی استفاده شد. برای رسیدن به سناریوهای نهایی نقشه راه چهار مرحلهای تنظیم شد. مرحله اول از فرایند این پژوهش به ادبیات اختصاص داشت. در مرحله دوم پژوهش پیشرانهای تاثیرگذار بر مشارکت عمومی در خطمشیگذاری شناسایی شد. برای این منظور، ابتدا پیشرانهای شناسایی شده در مرحله اول جهت تصحیح و تکمیل در اختیار خبرگان قرار گرفت و پس از مصاحبه با خبرگان پژوهش، از تکنیک تحلیل تم به منظور دستهبندی پیشرانهای نهایی استفاده شد. در نهایت پس از شناسایی پیشرانهای نهایی، ماتریس تاثیرات متقابل تشکیل شد و با رویکرد پنل خبرگی تکمیل گردید. بر اساس رویکرد تحلیل اثرات متقابل، مهم ترین عدم قطعیت های مرتبط با موضوع پژوهش شناسایی شدند. در مرحله سوم، بر اساس عدم قطعیت های شناسایی شده مرتبط با موضوع، پرسشنامههای عدم قطعیت طراحی شد. پرسشنامههای طراحی شده میان جامعه آماری توزیع گردید. نتایج به دست آمده از پرسشنامههای عدم قطعیت، ورودی لازم برای ساخت سناریوها را فراهم آورد. در مرحله نهایی پژوهش، پس از شناسایی عدم قطعیتهای بحرانی، چارچوب سناریوها طراحی و به توصیف آنها پرداخته شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد آینده ی مشارکت عمومی در خط مشی گذاری از پیش معین نیست و متاثر از دو عدم قطعیت است؛ از یک سو نوع حکومت میتواند بر وضعیت مشارکت عمومی در خط مشی گذاری تاثیر بگذارد و از سوی دیگر فرهنگ ملی در این عرصه به دلایل مختلف میتواند مشارکتی یا اقتدارطلبی باشد. بدین ترتیب وضعیت مشارکت عمومی در خطمشیگذاری متفاوت خواهد بود. در همین رابطه چهار سناریوی دموکراسی تفاهمی (از تقاطع فرهنگ مشارکتی و حکومت دموکراتیک)، دموکراسی اکثریتی (از تقاطع فرهنگ اقتدارطلبی و حکومت دموکراتیک)، اقتدارگرایی انتخاباتی (از تقاطع فرهنگ مشارکتی و حکومت اقتدارگرا) و سیستم بسته (از تقاطع فرهنگ اقتدارگرایی و حکومت اقتدارگرا) مورد بررسی قرار گرفت. بحث و نتایج: از میان سناریوهای پژوهش، تنها در دو سناریوی دموکراسی تفاهمی و دموکراسی اکثریتی امکان مشارکت وجود دارد. بااین حال، مشارکت قوی تنها در سناریوی دموکراسی تفاهمی میتواند تحقق یابد. دلیل آن نیز این است که هر چه در یک سیستم سیاسی رای دهندگان در انتخابات نفوذ بالایی داشته باشند، نفوذ کمتری به وسیله مشارکت مستقیم میتواند اعطا شود و بالعکس. به گونه ای که در دموکراسیهای اکثریتی مشارکت مستقیم چندان معنایی ندارد، چراکه رقابتهای انتخاباتی را کماهمیت میکند. بدین صورت که رای دهندگان کانالهای مشارکتی دیگری غیر از انتخابات برای نفوذ بر تصمیمات مجلس در اختیار دارند و در نتیجه ممکن است تمایل زیادی برای شرکت در انتخابات از خود نشان ندهند. بر اساس نتایج پژوهش؛ پیشنهاد ها زیر برای ایران قابل ارائه است: (۱) پیشنیاز مشارکت، شهروندان آگاه و توانمند است و برای این منظور تقویت ابزارهای دموکراسی (رسانههای آزاد، احزاب قوی، جامعه مدنی قوی) بسیار بااهمیت است، چراکه مشارکت شهروندان حاصل دانش شخصی، اعتماد و تبلیغات است. ازاین رو، وجود احزاب و جامعه مدنی قوی و پاسخگو بسیار مهم است و در غیر این صورت به یکی از نقاط ضعف مشارکت مستقیم تبدیل میشود. (۲) بر اساس ساختار سیاسی و بافت فرهنگی از سازوکار مشارکتی خاصی استفاده شود. که در ایران به نظر میرسد دموکراسی اکثریتی با توجه به فرهنگ سیاسی جوابگوتر است و در دموکراسیهای اکثریتی همچنان که بیان شد مشارکت مستقیم چندان معنادار نیست. (۳) بااین حال، در سالهای اخیر با توجه به رشد آگاهیهای مردم و تکنولوژی و از طرف دیگر بیاعتمادی نسبت به سیاستمداران، منجر به این شده است که موضوع مشارکت مستقیم در خطمشیگذاری، در دموکراسیهای اکثریتی نیز مطرح شود. چنانچه خواسته شود از این ابزارها استفاده شود، باید سازوکارهای مشارکت مستقیم (مانند رفراندوم و ابتکارات) جزئی از قانون اساسی شود و شرایط استفاده از آن نیز تعیین شود. (۴) برای نهادینه شدن مشارکت مستقیم در ایران بهتر است با توجه به فرهنگ سیاسی، وسعت کشور و جدید بودن این موضوع، از سطح محلی شروع شود. همچنین در این زمینه گفتمان سازی صورت گیرد. (۵) در نهایت، فرهنگ سیاسی مشارکت مستقیم یک فرآیند یادگیری جمعی است که برای توسعه نیاز به زمان دارد و همچنین امکانهایی برای اصلاح خطاها.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
وجه الله قربانی زاده
دانشیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبائی
رسول معتضدیان
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبائی
داود حسین پور
دانشیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبائی
عباسعلی رهبر
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :