تاثیرات خروج نیرو های ناتو از افغانستان، چالش های فراروی آنها در برقراری امنیت

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 546

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CASP02_051

تاریخ نمایه سازی: 29 مرداد 1400

چکیده مقاله:

فلسفه وجودی ناتو، ایجاد کمربند امنیتی به دور دموکراسی های غربی و محاصره ابرقدرت کمونیسم و اقمارشدر سراسر جهان بود. با فروپاشی شوروی و پیمان ورشو، فلسفه وجودی این سازمان زیر سوال رفت. اما در عمل،ناتو نه تنها از بین نرفت بلکه به حیات خود ادامه داد و حتی از بعد جغرافیایی، توسعه هم یافت. یکی از مهمترین موارد گسترش حوزه عملیات ناتو، ماموریت در افغانستان بود. این حادثه، ناتو را از خلاء بی رقیب ماندننجات داد و در واقع، از این تاریخ به بعد، خطر تروریسم جایگزین خطر شوروی برای ناتو شد. پس از این حادثه،ناتو به یک سازمان فرامنطقه ای بدل شد. از این تاریخ به بعد، ناتو نه تنها برای خود ماموریت های جهانی درنظر گرفت بلکه درصدد کسب مشروعیت های جهانی نیز برآمد و سعی کرد این مشروعیت را از ناحیه همکاریمستقیم با سازمان ملل متحد در پروژه مبارزه با تروریسم در افغانستان اخذ کند. ناتو، مبارزه با تروریسم و ناامنیدر افغانستان را سرلوحه اقدامات خود در این کشور قرار داد. هدف از این ماموریت، ایجاد ثبات و امنیت نسبیدر افغانستان بودو در آغاز، ماموریت ناتو شامل تامین امنیت در اطراف کابل بود لیکن در مدت کوتاهی، لزومبرقراری آرامش و ثبات نسبی در سراسر افغانستان، موجب شد دامنه فعالیت ها و اقدامات ناتو به همه جایافغانستان گسترش یابد. اما ناتو برای رسیدن به اهدافش در افغانستان، با چالش های عمده و عمیقی روبرو شد.بخشی از این چالش ها مربوط به ویژگی های ذاتی جامعه و کشور و سرزمین افغانستان و برخی دیگر ناشی ازدرون خود ناتو بودند. در نگاه کلان، ناتو در افغانستان، از همان بدو ورود به این کشور با چالش های اساسیروبرو شد. این سازمان، در اولین تجربه خروج از منطقه سنتی خود، مشکلات عدیده ای را پیش روی خود دیدکه تفوق بر آن ها تغییرات اساسی را در نظام و تشکیلات فرماندهی ناتو طلب می کرد. اگر قرار بود ناتو درتعریف وظایف خود، فضایای جدیدی را پیش بینی کند، لازم بود در جذب نیرو و ساختار تشکیلاتی خود نیزبازنگری اساسی داشته باشد. در این چارچوب، ناتو نمی توانست صرفا سازمان نظامی باقی بماند. برقراری امنیتنسبی در افغانستان صرفا بر پایه حضور درازمدت نیروهای نظامی خارجی و جلب اعتماد روسای قبایل وبسترسازی برای تقویت پلیس و ارتش ملی امکان پذیر بود. احتمالا تسلیح قبایل طرفدار ناتو برای مقابله آن ها باطالبان، در صورتی که به جنگ داخلی منجر نمی شد و یا پایه ریزی ارتش مقتدر از جمله راهکارهای نیل بهموفقیت در افغانستان بودند که به سبب خروج ناتو از افغانستان، این موارد، ناتمام باقی ماند.