مقایسه تلقی دریدا و ناصرخسرو در نسبت گفتار و نوشتار

سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 92

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_KJSB-5-1_006

تاریخ نمایه سازی: 9 آبان 1400

چکیده مقاله:

دریدا بر آن است تا بنیان های فلسفی غرب را با روش ساختارزدایی به چالش بکشد. اما روش بودن ساختارزدایی، به معنای امری متعین و دارای هویتی مستقل نیست، بلکه به بیان دریدا، آن همچون ویروس بی جانی است که با وجود تن میزبان به حرکت در می آید. به باور دریدا، بنیان های اندیشه غربی بر مفاهیمی دوگانه استوار است، به گونه ای که سویه های صورتبندی شده در ذیل مفهوم حضور نظیر: معقول، صادق، خیر، مرد، گفتار ... در پیوندی عمیق با یکدیگر، پارادایم لوگوس محوری را رقم می زنند. یکی از مهم ترین مسیرهایی که دریدا در این جهت طی می کند، نقد گفتار محوری و نوشتار ستیزی اندیشه غربی است. دریدا در آثار گوناگون خود به اعاده حیثیت از نوشتار میپردازد. ناصرخسرو نیز در آثار گوناگون خود، بویژه در کتاب زاد المسافرین، به تامل درباره ماهیت نوشتار و گفتار و رابطه آنها با یکدیگر می پردازد. اما او راهی غیر از راه گفتارمحوران و نوشتارمحوران در پیش می گیرد. ناصرخسرو با طرح مساله شناخت، گفتار و نوشتار را گام های ضروری و حتمی تکوین معرفت شناسی می داند. گفتار و نوشتار در رابطه ای دیالکتیکی به هم گره خورده اند. این مقاله دیدگاه دریدا و ناصر خسرو را در کنار هم مورد بررسی قرار می دهد.

نویسندگان

مهدی خبازی کناری

دانشگاه مازندران

فرزاد بالو

دانشگاه مازندران